• درباره ما
  • تماس با ما
  • ارسال خبر
  • فید خوان
    • صفحه نخست
    • سیاسی
    • اقتصادی
    • فرهنگ و هنر
    • ورزش
    • بین الملل
    • چند رسانه ای
طراحی سایت و قالب وردپرسطراحی سایت و قالب وردپرسطراحی سایت و قالب وردپرس
هرمز سلام 1 http://nashrkhabar.ir/ 0
  • تاریخ انتشار خبر : چهارشنبه 8 اکتبر 2014-9:19 | کد خبر : 27176
  • با دستان خودم ۵ شهیدم را به خاک سپردم/ تمام این سال‌ها اقتدای من به حضرت زینب(س) بود

    image_pdfimage_print

    به گزارش پایگاه خبری پارسیان، همیشه از تنها بودن و تنهایی که صحبت می‌شود ذهنم می‌رسد به مادران شهدا، همان شهدایی که رفتند تا ما امروز پابرجا باشیم رفتند تا امروز پرچم سه رنگ ایران بر فراز آسمان بدرخشد اما فراموش کردیم تنهایی مادران شهدا را، فراموش کردیم که مادران شهدا سالهاست غم از دست دادن فرزندانشان را در سینه دارند ما فراموش کردیم مادرانی را که رفتند اما سنگ قبر فرزندانشان را در آغوش نکشیدند و سالها منتظر ماندند تا شاید روزی قاصدکی خبری از فرزند شهیدشان برایشان بیاورد.

    همه می‌دانیم هیچ دردی بالاتر از تنهایی و از دست دادن عزیزان نیست اینکه هر روز برایت خبری از شهادت یکی از مردان خانه بیاورند کمر هر آدمی را خم می‌کند اینکه هر روز در انتظار باشی و خبری نشود سخت است اما در گوشه کنار کشورمان نظیر این افراد بسیارند اسوه‌هایی از صبر و بردباری و امروز در گوشه‌ای از شهر مشهد مقدس میهمان مادر شهیدی بودم که همانند دیگر مادران شهدای انقلاب و هشت سال دفاع مقدس مردان خود را که قرار بود سایه سرش باشند، قرار بود عصای دستش باشند را یکی پس از دیگری فدای اسلام و وطن کرده است.

    آری، حاجیه خانم مریم کارگر عزیزی که این روزها به قول خودش حال خوبی ندارد و به مرور زمان دارد دچار فراموشی می‌شود یکی از همین مادران است زنی که جنگ تحمیلی تمام مردان زندگیش را یکی پس از دیگری از او گرفت و خم به ابرو نیاورد.

    حاجیه خانم مریم کارگر عزیزی شاید یکی از تنها زنانی باشد که مادر، خواهر، فرزند و همسر شهید است،‌ و با این وجود هر روز خدا را شکر می‌کند و به قول خودش سختی‌ها و دردی که من کشیده‌ام هزاران بار کمتر از دردی است که بر حضرت زینب در کربلا گذشت.

    وی می‌گوید: در تمام این سالها با تنهایی جنگیدم و فرزندانم را بزرگ کردم من با دستان خود پنج مرد و شهید زندگیم را به خاک سپردم و در تمام این سالها به برکت خون آنها توانستم به تنهایی ۶ فرزندم را بزرگ کنم.

    کارگر عزیز در حالی که عکس پنج شهیدش را در آغوش کشیده می‌افزاید: پدرم و مادرم بسیار مومن و انقلابی بودند به طوری که همیشه یک پای ثابت تظاهرات علیه رژیم پهلوی بودند با شروع جنگ پدرم که کشاورز بود به همراه سه برادرم حسین و مهدی و ابراهیم به جبهه رفتند پدرم همیشه می‌گفت این انقلاب مال ماست و باید از آن دفاع کنیم.

    مادرم همیشه آرزو داشت مادر شهید باشد و از اینکه چنین لیاقتی پیدا نکرده بود ناراحت بود تا آنجا که یک بار در مراسم تشییع شهدا در حرم امام رضا(ع) گفته بود چرا من لیاقت ندارم مادر شهید باشم و درست پس از چند هفته یکی از برادرانم به نام مهدی که ۱۶ سال بیشتر نداشت در منطقه مهران به شهادت رسید و اولین شهید خانواده کارگر عزیز لقب گرفت.

    همزمان با شهادت مهدی پدرم نیز مجروح شده بود و در بیمارستان به سرمی‌برد البته خبر شهادت مهدی را ابتدا فقط همسایه‌ها خبر داشتند چرا که پیکر مهدی را به درخواست پدرم در بیمارستان امام رضا(ع) نگه داشته بودند تا خودش بهبود پیدا کند و بعد به ما خبر بدهد.

    پدرم با جراحتی که چشمانش را نابینا کرده بود به خانه برگشت نزدیک شب بود که از خانه خودمان که دیوار به دیوار خانه آنها بود به دیدن پدر رفتم البته پدر پیغام داده بود که به مریم بگویید دامادی برادرش است البته آن روزها صحبت از برگزاری مجلس دامادی ابراهیم هم بود و من هم تصور می‌کردم موضوع دامادی ابراهیم جدی شده است اما به خانه که رسیدم پدرم بدون آن‌که خم به ابرو بیاورد خبر شهادت مهدی را داد و آنجا بود که تازه فهمیدم شهادت اتفاق نیست شهادت راهی است که با اصابت گلوله و ریختن خون تازه شروع می‌شود.

    شهادت مهدی راهی جدید پیش پای خانواده ما باز کرد و دومین شهید خانواده، یعنی همسرم محمدعلی نیز خیلی زود از کنار ما رفت و به مهدی پیوست. رفتن محمد علی به جنگ هم خیلی یک مرتبه شد یک شب آمد و گفت حلالم کن و رضایت بده تا به جبهه بروم حسابی جا خوردم هنوز در شوک شهادت مهدی بودم ما با همان حال ازش در خواست کردم و گفتم قسم بخور اگر شهید شدی در ثواب شهادتت شریک باشم. بین من و محمد علی همین حرف رد و بدل شد و اینکه بعد از شهادت او من می مانم و بزرگ کردن ۷ بچه قد و نیم قد، محمد علی از من خواست هیچ وقت دست جلوی کسی دراز نکنم.

    حتی این را هم به من گفت که اگر من شهید شوم تو روزی صد بار شهید خواهی شد و این اتمام حجت‌ها را قبل از رفتنش با من کرد و همین طور شد او یک بار شهید شد و من صدبار ….

    از سال ۶۴تا سال ۷۸که استخوان‌هایش به میهن بازگشت دیگر او را ندیدم و کلی حرف نگفته بینمان ماند تا روزی که دوباره همدیگر را ببینیم و این طور شد که من ماندم و خدا و ۷ فرزند که آخرینشان ۶ ماه بیشتر نداشت.

    قطعا پدر این وقت‌ها اولین کسی است که به ذهن هر دختری می‌رسد اما پدر نمی‌توانست تکیه‌گاه من باشد چرا که به دلیل نابینایی و جراحت جنگ خودش نیازمند مراقبت بود پس تنها تکیه‌گاهم خدابود و خدا بود و خدا …

    حقوق مختصری که از محل کار همسرم دریافت می کردم تمام سرمایه ام بود خانه ای را هم که در آن زندگی می کردیم به نام همسرم بود و نمی توانستم بفروشم، با همان مستمری اندک خرج تحصیل فرزندانم را دادم، عروس و دامادشان کردم و برای دخترانم جهیزیه فراهم کردم و حتی خانه مان را ساختم اما طبق قولی که به محمد علی داده بودم در تمام این سالها دست جلوی کسی دراز نکردم.

    همه را که سر و سامان دادم تنها ماند قربانعلی پسر بزرگ خانواده که به دلیل به دنیا آمدنش در روز عید قربان نامش را قربانعلی گذاشته بودیم و دردانه من که او را قربانی راه حق کرده بودم.

    به خاطر دارم همسرم یک بار به من گفت، قربانعلی برای تو نمی‎‌ماند، هیچ وقت فکرم دنبال حرف شوهرم نبود تا شبی که قربانعلی با رضایت نامه جبهه سراغم آمد، آن شب فهمیدم که قربانعلی هم اگر برود، دیگر برگشتی در کار نخواهد بود اطرافیانم همه می‌گفتند اگر شهید شود دیگر کسی را نداری تنهای تنها و بی پشت و پناه می‌شوی به همین خاطر برای رضایت تردید داشتم.

    اما پیام امام خمینی دلم را برای رضایت محکم کرد در آن زمان امام خمینی(ره) فرمان دادند هرکسی می تواند اسلحه به دست بگیرد، خودش را به جبهه برساند و من نخواستم حرف امام زمین بماند به همین دلیل با تمام تردید و بی‌رغبتی که داشتم رضایت نامه قربانعلی را امضا کردم تا اینکه او نیز در سال ۶۶ درعملیات نصر یک در جبهه مریوان به شهادت رسید.

    در تمام این سالها دردهای زیادی را تجربه کردم هر چند که گفتنشان دردی را دوا نمی‌کند و دردهای من در مقابل دردی که حضرت زینب در کربلا کشید بسیار ناچیز است در تمام این سال‌ها اقتدای من به حضرت زینب بود ایشان همه عزیزانشان را در راه خدا دادند و با این وجود فکرشان به کاروانی بود که باید به مقصد می رساندند من نیز در سال‌های جنگ شوهر، فرزند و دو برادرم شهید شدند و پدر جانبازم نیز بعد از سالها تحمل درد، به لقاء ا… پیوست و با تمام اینها تمام فکرم به قولی بود که به همسرم داده بودم و ۷ فرزندی که باید تکیه گاهشان می‌بودم و آنها را پرو بال می‌دادم.

    هنگامی که پیکر قربانعلی را آوردند، پلاک او اشتباهی شده بود وقتی به بنیاد شهید و سپاه مراجعه کردم، گفتند: نه! شهید خودتان است مانده بودم چکار کنم تا اینکه همان اینجاست هنوز هم برایم نامعلوم است که او که بود و قبر فرزندم را از کجا شناخته بود در عالم خواب یک  آجر روی همان قبر نشان کردم تا گم نکنم، ساعت ۶ صبح هنوز گرگ و میش هوا بود که به بهشت رضا(ع) رفتم وارد مزار شهدا شدم و بالای سر همان قبری که در خواب نشان کرده بودم، رفتم در کمال ناباوری آجری را که در خواب نشان کرده بودم، بالای قبر پیدا کردم و بلافاصله به بنیاد شهید اطلاع دادم و گفتم این محل دفن شهید من است و از آن زمان دلبستگی بیشتری به قربانعلی پیدا کردم و فهمیدم او شاهد و ناظر کارها و اعمال من است و مرا تنها نگذاشته است.


  • برجسب :
  • لینک کوتاه به مطلب : http://www.parsiankhabar.ir/?p=27176
    ايميل: news@.ir شماره پيامک:000 اشتراک گذاري مطلب اشتراک گذاري مطلب اشتراک گذاري مطلب اشتراک گذاري مطلب اشتراک گذاري مطلب اشتراک گذاري مطلب
    نظرات کاربران در "با دستان خودم ۵ شهیدم را به خاک سپردم/ تمام این سال‌ها اقتدای من به حضرت زینب(س) بود"

    نظرات

    برای صرف‌نظر کردن از پاسخ‌گویی اینجا را کلیک نمایید.

    Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.

    آخرین اخبار
    • امام جمعه پارسیان: اهمیت ندادن منطقه ویژه انرژی بر به مسئله فضای سبز قابل پذیرش نیست/ وضعیت نابسامان پارک جنگلی پارسیان تاسف آور است
    • در نشست گشت های رضویون مطرح شد؛ افزایش فساد اداری در پارسیان/ ترخیص کالاها از گمرک باید به صورت ریشه ای حل شود
    • فرمانده سپاه پارسیان:اهدای جهیزیه به نودامادان نیازمند پارسیان
    • رئیس حوزه قضایی پارسیان خبر داد: برداشت غیر مجاز معدن توسط‌ یکی‌از مدیران سابق دولتی در پارسیان/ به زودی ابعاد این پرونده جهت افکار عمومی اطلاع رسانی خواهد شد
    • آیا مسیر پارسیان به روستاهای ساحلی ساخته می شود/ بیش از ۸۰ میلیارد تومان برای اتمام طرح نیاز است
    • امام جمعه پارسیان: چرا مسئولان یک طرح را دوبار کلنگ زنی می‌کنند/ کلنگ زنی های چند باره مردم را نسبت به خدمات انقلاب دلسرد می‌کند
    • توسط رئیس جمهور و از طریق ویدئو کنفرانس صورت گرفت؛ افتتاح و کلنگ زنی ۱۰ پروژه تولیدی و زیر ساختی در منطقه اقتصادی پارسیان
    • فرمانده سپاه پارسیان: اجرای طرح شهید سلیمانی، فرمول تبدیل تهدید به فرصت است/ مردم سفیران سلامت هستند
    • حمل زباله روی خودرو پدیده‌ای زشت که باید جلوی آن گرفته شود/ زباله گردانی در شهر پارسیان پدیده ای تکراری
    • آیا روستای زیارت پارسیان قرنطینه است؟/ آیا مسئولین شرایط قرنطینه را بلد هستند
    • مردمان پایین دست مخزن آب در خطر هستند/ مخزن فرسوده ای که آب دو روستای پارسیان را فراهم می‌کند
    • همزمان با نخستین روز از دهه فجر؛ زنگ انقلاب در مدرسه فاطمیه پارسیان به صدا در آمد
    • خون مردمان شمال رنگین تر از جنوب/ هجوم گردشگران به غرب هرمزگان در سایه بی توجهی به کرونا
    • مدیر روابط عمومی منطقه ویژه اقتصادی پارسیان خبر داد: با کلنگ زنی ۱۰ پروژه در زمینه پتروشیمی، فولاد و سیمان ،توسعه منطقه ویژه پارسیان شتاب می‌گیرد
    • وجود ۲۰۰ قایق صیادی در اسکله جواد الائمه(ع) پارسیان/ نگرانی صیادان از سرقت تجهیزات قایق ها
    • آیا دفتر تهران و بندرعباس منطقه ویژه پارسیان تعطیل شد؟/ وعده های سر خرمن استاندار هرمزگان باز هم عملی نشد
    • فرمانده سپاه پارسیان خبر داد؛ کشف حدود ۳۰۰ کیلو گرم مواد مخدر در پارسیان/ یک متهم دستگیر و به مراجع قضایی تحویل داده شد
    • امام جمعه پارسیان: مشکل مردم رفراندوم نیست/ به جای تغییر قانون اساسی به دنبال تغییر قیمت مرغ و روغن باشید
    • معاون اجتماعی سپاه هرمزگان: هسته های مصلحین در پی کاهش طلاق هستند/ آسیب های اجتماعی زیبنده جامعه اسلامی نیست
    • برنج طارم پایین تر از قیمت بازار تهیه کنید/ گروه جهادی شهید سلیمانی پارسیان مسئول تحویل برنج می باشد
    • امام جمعه پارسیان: رعایت پروتکل های بهداشتی بهترین قدردانی از پرستاران است/ دفتر تهران منطقه ویژه اقتصادی انرژی بر پارسیان باید به منطقه برگردد
    • رئیس حوزه قضایی پارسیان خبرداد: فروش مرغ گرم بیش از نرخ رسمی مصوب، تخلف است/ اخلالگران بازار عرضه و توزیع مرغ مجازات می شوند
    • بارندگی شدید ۵ پارسیانی را به کام مرگ کشاند/ آیا مسئولین مردم را در برابر فاجعه سد بردول محافظت می کنند
    • سگ های ولگرد امان شهروندان پارسیانی را بریده اند/ متولی جمع آوری سگ ها کیست؟/چرا همه از زیر بار مسئولیت شانه خالی می کنند
    • رئیس حوزه قضایی پارسیان: هیچ واحد تولیدی نباید تعطیل شود/ مشکلات تولید کنندگان در اسرع وقت باید رفع شود
    • یک نفر جلوی قیمت صعودی مرغ در پارسیان را بگیرد/ بازار از دست مسئولین گریخته است
    • امام جمعه پارسیان: در کمک های مردمی هیچگاه نگاه مذهبی و جناحی مدنظر نبوده است/کمک بیش از یک میلیارد ریالی قرارگاه های فرهنگی مساجد به مردم
    • ضرب الاجل یک هفته ای رئیس حوزه قضایی پارسیان به گمرک/ کالاهای ضروری مردم در اختیارشان قرار گیرد
    • امام جمعه پارسیان: چرا مسئولان استانی نمی توانند مشکل سد بردول را رفع کنند/ ورود تورهای گردشگری به سواحل در این اوضاع بیماری چه معنی دارد
    • رئیس حوزه قضایی پارسیان: برگزار کنندگان عروسی در شهرستان پارسیان دستگیر شدند/ باید پروتکل های بهداشتی را رعایت کنیم
      • درباره ی ما
      • پیوندها
      • خبرخوان
    نقل و نشر مطالب و اخبار با ذکر نام آزاد می باشد .