توصیف و تبیین مدیریت جهادی

به گزارش پایگاه خبری پارسیان،متن مقاله به قلم محمد علی تقوی راد مدرس دانشگاه با عنوان «توصیف و تبیین مدیریت جهادی»‌ را در ذیل می خوانید:
چکیده: این مقاله در سه بخش تنظیم گردیده است:
بخش اول: تحلیل شعار سال 93 است که ابتدا به مبانی صدور شعارهای مقام معظم رهبری در سالهای اخیر پرداخته و سپس شعار امسال را در چهار رکن اقتصاد، فرهنگ، عزم ملی و مدیریت جهادی به اختصار مورد تحلیل و ریشه یابی قرار داده و دلایل توجیهی آنها بیان گردیده است.
بخش دوم: متن اصلی مقاله می باشد که به تبیین مدیریت جهادی پرداخته و طی آن ضمن تعریف مدیریت جهادی به مقایسه این سبک مدیریت با مدیریت علمی و کلاسیک و دیگر مکاتب مدیریتی پرداخته و سپس ویژگی ها، اهداف، رویکردها و اصول مدیریت جهادی را توصیف و تبیین می نماید.
بخش سوم: با توجه به آسیب پذیری مدیریت به خصوص مدیریت جهادی به مباحثی تحت عنوان لغزشهای مدیریت جهادی پرداخته و طی آن انواع لغزش ها و خطاها را در چهار دسته لغزشگاههای شخصی، اجتماعی – سیاسی، فرهنگی و اقتصادی تقسیم نموده و به تبیین و توضیح هر کدام در حد ظرفیت مقاله پرداخته است.
درآمد:
نقش رهبری در جامعه اسلامی مانند کاپیتان کشتی غول پیکری در اقیانوس متلاطم می باشد که هم باید نقشه راه را تعیین کند و هم مواظبت نماید تا کشتی در مقابل فراز و فرود ها به سلامت به مقصد اصلی نایل آید. از آنجا که در یک جامعه اسلامی علاوه بر اجرای قوانین و اصولی که برای حفظ جامعه و رشد و ارتقاء آن همچون سایر کشورها باید لحاظ گردد از سنت ها و آیین خاصی نیز پیروی می کند که عدم توجه به آنها آسیب غیرقابل جبرانی نصیب جامعه اسلامی می نماید. از جمله آنها تکیه بر اصول و پافشاری بر سبیل حکمت و حفظ عزت مسلمین می باشد که در راستای تحقق این اصل که «عزت مخصوص خدا و مومنین» (1) است باید آنچنان هوشیار بود که ترفندهای دشمنان را که پیوسته برای شکستن این اصل تلاش می کنند خنثی گردد.
تجربه بیش از سی ساله برخورد استکبار جهانی با انقلاب اسلامی نشان می دهد که دشمن شناسی و پی بردن به ترفندهای آنان از اهمیت ویژه ای برخوردار است و در این راستا با توجه به اینکه توده های مردم سرگرم امور روزمره خود هستند بنابراین نمی توانند آنطور که شایسته و بایسته است مراقب اوضاع باشند بلکه مسئولین طراز اول جامعه به خصوص رهبری باید از چنان ویژگی هایی برخوردار باشد که بتواند علاوه بر شناخت درست و دقیق دشمن و آگاهی از ترفندها و توطئه های آنها در هر موقعیت و در هر شرایطی تدابیر لازم را اتخاذ نماید و حتی باید بتواند به پیش بینی شگردهای دشمن پرداخته و مردم را هوشیار نماید که در اینجا نقش مردم در پیروی از رهبری و در نتیجه خنثی شدن توطئه های دشمن مشخص می گردد.
در سالهای اخیر که رهبری معظم انقلاب در آغاز هر سال شعاری برای آن سال تعیین می کنند چنانچه کنار هم گذاشته و مورد بررسی قرار دهیم متوجه می شویم که این شعارها از ویزگی های زیر برخوردار بوده است:
– در رابطه با خنثی نمودن توطئه دشمن بوده است
– پیش بینی ترفندهای دشمن بوده است
– نیاز روز جامعه بوده است
– جنبه استراتژیک داشته است
– هشدار به مسئولین امور بوده است
– حالت آماده باش به مردم داده است
– به منظور گنجاندن آن شعار در برنامه های نظام بوده است
– برای رفع نقطه ضعف یا پاره ای از نارسایی های موجود جامعه می باشد
بدین ترتیب نباید از شعارهای هر سال که توسط رهبری تعیین می گردد غفلت نمود بلکه به عنوان یک مطالبه بطور جدی باید در همه سطوح به آن توجه کرد.
تحلیل شعار سال نود و سه:
شعار امسال یک شعار ترکیبی بوده که از چهار رکن «اقتصاد، فرهنگ، عزم ملی و مدیریت جهادی» تشکیل شده است که در رابطه با آنها می توان گفت:
الف) ترکیبی بودن آن حکایت از چند بعدی آن دارد که نشان جامع نگری و دوری از تک بعدی بودن است.
ب) نشان می دهد شرایط خاص و پیچیده ای داریم
ج)برای اداره کشور باید با چهار رویکرد برنامه ریزی نمود
د)برای نیل به مقصد تمامی آحاد مردم باید با اراده ای استوار وارد شوند. رهبر فرزانه و خردمند انقلاب در تعیین شعار هر سال با نگاه عبرت آموز به گذشته و دقت در موقعیت کنونی کشور و نیاز واقعی آینده جامعه عمل می نماید.
چنانچه بخواهیم با یک واکاوی دقیق عواملی که موجب گردید تا رهبری معظم انقلاب شعار امسال را اینچنین طراحی نماید بررسی نمائیم باید به زمینه های پیشین و نیاز آینده پرداخت که می تواند چنین باشد:
رکن اول شعار «مبحث اقتصاد»:
1- تاکید دشمن بر مبارزه اقتصادی با ملت ایران (ادامه تحریم ها، جریان هسته ای و مانند اینها)
2- ضعف بنیان های اقتصادی کشور
3- تکیه بیش از حد بر صنعت نفت آنهم بصورت خام فروشی
4- عدم رونق اقتصادی و ضعیف بودن تولیدات داخلی
5- بالا بودن تورم
6- تداوم بیکاری و معظل اشتغال
7- رونق روز افزون واسطه گری، تن پروری، پرتوقعی و خرده فرهنگهای غلط اقتصادی
رکن دوم شعار «مبحث فرهنگ»:
گرچه موضوع فرهنگ و ریشه یابی معظلات آن کار ساده ای نیست لیکن در حد تعیین شعار سال و بطور گذار می توان عوامل زیر را در شکل گیری شعار امسال دخیل دانست:
1- فرهنگی بودن اساس و اصول انقلاب اسلامی
2- زیربنا بودن فرهنگ در رابطه با سایر امور اجتماعی سیاسی و سیک زندگی
3- برنامه ریزی طولانی مدت دشمن برای انحراف فرهنگی در ایران
4- سهل و آسان بودن و قابلیت دسترسی برنامه های فرهنگی بیگانگان برای عموم مردم بخصوص جوانان
5- جذاب بودن فعالیت های فرهنگی بیگانگان و گرایش جوانان به آنها
6- ظهور و بروز خرده فرهنگ های بیگانه در زندگی روزمره مردم
7- مشاهده عناصر و عوامل ضدارزشی در ظاهر جامعه
8- بالا بودن آمارهای بداخلاقی و ناهنجاری های اجتماعی مانند طلاق، خشونت و …
9- تاثیر سوء وضعیت اقتصادی بر رفتارهای فرهنگی
10- لزوم اتخاذ تدابیر جدید سیاست های فرهنگی و اجرایی به منظور جبران سیاست های غلط قبلی
اینها و مواردی از این قبیل موجب گردیده تا در شعار امسال به موضوع فرهنگ نیز اشاره شود تا مسئولین و مردم نیز هوشیارانه به آن بپردازند.
رکن سوم شعار «عزم ملی»:
آنچه در مبحث اقتصاد و مبحث فرهنگ به آن اشاره شد از دو جهت قابل توجه است: اول اینکه دشمن بطور برنامه ریزی شده و همه جانیه در دو مورد فوق به صحنه آمده و در واقع یک جنگ تمام عیار را علیه ما شروع کرده است (فاعتبروایاولی الابصار) دوم اینکه علاوه بر هجوم ناجوانمردانه دشمن وضعیت ما به گونه ای است که در هر دو موضوع بطور گسترده از قبل زمینه های ضعف و سستی در کشور ما وجود داشته که ریشه آن به رژیم شاهنشاهی و اقتصاد وابسته آن و فرهنگ منحط آن زمان بر می گردد.
بنابراین با توجه به دو نکته کلیدی فوق باید اذعان نمود: اولا در کوتاه مدت مشکل حل نمی شود؛ ثانیا تنها برنامه ریزی و اقدامات برنامه ای دولت کافی نیست بلکه آنچه علاوه بر این دو مورد مهم است حضور گسترده و پررنگ مردم توام با اراده ای استوار برای حل مسائل اقتصادی و فرهنگی امری ضروری و غیرقابل اجتناب است.
اینجاست که شعار عزم ملی معنای خود را پیدا می کند زیرا تحقق برنامه های فرهنگی و اقتصادی باید بدست بدنه دولت که مردم هستند و در سطج اجتماع که باز هم خود مردم هستند اجرایی و عملیاتی گردد و این با بی-تفاوتی مردم و بدون توجیه آنها میسر نمی گردد بلکه حتما مردم باید با آگاهی از ریشه های مشکل و تاثیر عملکرد آنها در تحقق این شعار با عزمی آهنین و حضور پرشور همراه با نشاط لازم در زندگی روزمره ی خود که همان عزم ملی می باشد در تحقق این شعار مهم نقش ایفا کنند.
رکن چهارم شعار «مدیریت جهادی»:
در شرایطی که دشمن به جنگ یک ملت آمده جایگاه دولت و مسئولین اجرایی کشور به منزله راس یک مثلث است که دو راس دیگر آن برنامه ریزی و حضور جدی مردم در صحنه است و با توجه به اینکه مدیریت و سبک آن در مواقع عادی حرف اول را در اداره مطلوب کشور و پیشرفت واقعی می زند پس در شرایط حساس و موقعیت استرتژیک حتما موضوع مدیریت از جایگاه ویژه ای برخوردار است و در چنین شرایطی است که سبکی خاص از مدیریت یعنی «مدیریت جهادی» به میدان می آید تا بتواند علاوه بر اداره مطلوب کشور و پیشرفت جامعه بر دشمن نیز فایق آید. در چنین شرایطی دولت و بدنه اجرایی آن باید از تلاش و کوشش ویژه-ای در اداره امور جامعه برخوردار باشند تا بتوانند نقش حساس و تاریخی خود را درحفظ کشور و تداوم انفلاب ایفا نمایند.
جمع بندی:
شرایط کشور به لحاظ موضوعات اقتصادی و فرهنگی از حساسیت ویژه ای برخوردار است و متحمل مشکلات و نارسایی هایی می باشد و دشمن نیز از همین پنجره وارد شده و سعی بر پررنگ نمودن و حادترکردن موقعیت دارد و بطور جدی در حال جنگ هستیم.

نتیجه گیری:
برای غلبه بر مشکلات ریشه ای و عارضی که بر کشور تحمیل گردیده تنها راه حل آن عمل کردن بطور جامع به رهنمودهای رهبری می باشد که در این برهه جدی گرفتن مسائل اقتصادی و فرهنگی با حضور پرشور و گسترده مردم همراه با مدیریت خستگی ناپذیر مسئولین کشور در همه سطوح می باشد.
مدیریت جهادی چیست؟
الف) تعریف مدیریت
در تعریف این واژه از سالها پیش ساده ترین تعریف ها که عبارت است از: اداره کردن یک مجموعه اعم از خانواده و یک کلاس درس گرفته یا پیچیده ترین مجموعه های صنعتی، نظامی، آموزشی و یک کشور پهناور را در بر می گیرد لیکن به تدریج تعریف های علمی و کلاسیک جدید که دقیق تر شده و جنبه فنی پیدا کرده مطرح شده که از آن به عنوان یک فرآیند نام می برند که به چند نمونه آن اشاره می کنیم(2):
1- هنر انجام دادن کار بوسیله دیگران (فالت 1924)
2- فرآیند هماهنگ سازی فعالیت های فردی و گروهی برای تحقق هدفهای گروهی (وائلی و همکاران 1971)
3- ایجاد محیطی موثر برای افرادی که در گروههای رسمی سازمانی فعالیت می کنند (کونتر و اودانل 1972)
4- کارکردن بوسیله افراد و گروهها برای تحقق هدفهای سازمانی (هرسی و بلانچارد 1972)
5- هماهنگ سازی منابع انسانی و مادی در جهت تحقق هدفها (کاست و رزونزویگ 1974)
6- مدیریت فرآیند برنامه ریزی، سازماندهی، رهبری و نظارت فعالیت های اعضای سازمان و منابع آن به منظور دستیابی به هدفهای سازمانی است. (علاقه بند علی 1391)
تعریف مدیریت اسلامی:
مدیریتی که زمینه رشد انسان به سوی الله را فراهم نماید و مطابق قرآن و سنت پیامبر (ص) و امامان معصوم و با استفاده از علوم و فنون و تجارب بشری جهت رسیدن به اهداف نظام در ابعاد مختلف همانند یک محور و مدار و قطب عمل کند. (3)
ب) تعریف جهادی
این واژه که با نیای» نسبت به کلمه جهاد اضافه شده از ریشه «جهد» که به معنای کوشش زیاد و تقلا کردن است. (4)
در فرهنگ عمومی منابع اسلامی به تلاش مقدس و ارزشمندی گفته می شود که به هر چیز اضافه شود معنای اررشمندی به آن می دهد مثل اجتهاد که تلاشی مثبت برای دریافت حقایق از متون اسلامی می باشد یا «کار جهادی» به کاری گفته می شود که با تلاش و کوشش ویژه ای به نحو احسن آن کار به انجام برسد.
البته کاربرد غالب وحد اعلای این کلمه در جنگ با دشنمنان اسلام استفاده شده که از آن به عنوان جهاد در راه خدا و جنگ با دشمنان مسلمین عنوان می گردد.
نتیجه گیری:
منظور از مدیریت جهادی نوعی مدیریت است که با هر کدام از تعاریف مدیریت که منظور ما باشد جمع شده و یک نوع تلاش و جدیت و نیت خیرخواهی برای رسیدن به هدف را بر آن می افزاید که حاصل آن باید انجام درست کارها و نیل به هدف و بهره برداری کامل در زمانی کوتاه از حد معمول باشد.
ویژگی های کار جهادی:
در فرهنگ اسلامی هر کار جهادی از جمله مدیریت جهادی از ویژگی های خاص خودش برخوردار است که به اختصار به تبیین آنها می پردازیم:
1- نیت الهی
نیت یک موضوع معنوی است که در کیفیت کار انسان تاثیر دارد و طبق توصیه های پیشوایان دینی خوب است هر کاری که انسان انجام می دهد با قصد تقرب به خدا و کسب رضای باری تعالی صورت گیرد. در اینصورت آن کار از صلابت بیشتر برخوردار بوده و موجب برکت آن و خیر بیشتر خواهد بود زیرا کار برای خدا هرگز تباه نمی شود و بی کیفیت نخواهد بود و در نهایت از بهره وری بالایی برخوردار خواهد بود.
خداوند خالق هستی در کتاب هدایت و زندگی چه نیکو می فرماید: که تنها موعظه من به شما این است که فقط برای خدا اقدام کنید. (5)
2- بالا بودن ضریب موفقیت
یکی از عوامل موفقیت در هر کاری شروع آن کار با خوش بینی و مطمئن بودن از پایان موفقیت آمیز آن عمل می باشد و از جمله ویژگی های کارهای جهادی این است که انسان از ابتدا چون احساس می کند حرکت او جنبه الهی دارد لذا به پایان موفق آن کار خوش بین است و در نتیجه تمام تلاش و کوشش خود را مصروف انجام آن کار به بهترین وجه می نماید که در این رابطه خداوند چه نیکو فرمودند: کسانی که در رابطه با ما تلاش می نمایند قطعا ما عوامل موفقیت در راهمان را به آنها نشان می دهیم (6)
3- جلب نظر یاری همگانی
هنگامی که کار از حالت انفرادی وخواست های نفسانی و منافع مادی خارج شود و جنبه جهادی به خود گیرد موجب می شود همه مردم نسبت به آن احساس مسئولیت نمایند در نتیجه همه درباره نحوه پیشرفت کار و سرانجام عمل پیشنهاد می دهند و انتقاد می کنند و هم در حد توان کمک می نمایند بنابراین اگر مدیریت حالت جهادی به خود گرفت از پشتیبانی مردمی برخوردار گردید(5) و مدیر احساس تنهایی نمی نماید و به خصوص در مواقع بحران و برای حل مشکلات از روحیه بالایی برخوردار است.
4- احساس مسئولیت بیشتر
با توجه به اینکه عنوان جهادی از بار ارزشی خاصی برخوردار است که بدنبال آن روحیات و حالت هایی را در شخص ایجاد می کند که از جمله آنها کار بیشتر و توقع کمتر و احساس مسئولیت بیشتر می باشد که همین موضوع موجب می گردد تا مدیر از دقت و حساسیت افزونتری برخوردار باشد تا بتواند عنوان مقدس جهادی را در خود محقق نماید در اخلاق و تربیت اسلامی نیز تاکید شده که مراقب باشید در کارهای جهادی درست عمل کنید و مفید باشید چنانکه آیه 78 سوره حج می فرماید: در راه خدا آنچنان کوشش کنید که حق آن را ادا کرده باشید بنابراین مدیریت جهادی یعنی کار بیشتر، توقع کمتر، بازدهی افزونتر.
5- ضرورت تبعیت
با توجه به اینکه کار جهادی در موقعیتی ضرورت پیدا می کند که شرایط جامعه از حالت ویژه برخوردار است و در چنین حالتی مدیران جهادی باید از حالت خودمحوری و بی توجهی به اوضاع و احوال خارج شده و دقیقا متوجه خواسته ها و دستورات رهبران مافوق خود باشند که در چنین شرایطی هرگونه غفلت یا سرپیچی و یا عدم آگاهی از شرایط حساس اجتماعی موجب خسارت های غیرقابل جبران خواهد بود. بنابراین رمز موفقیت مدیران جهادی در هوشیاری و تبعیت آنها از رهبران مافوق خود به خصوص ولی فقیه دوران خود می باشد.
آیا اصطلاح مدیریت جهادی درست است؟
در تقسیم بندی معمول کنونی در مکاتب مدیریتی و منابع مربوط به مدیریت، عنوانی به نام «مدیریت جهادی» یافت نمی شود بنابراین چگونه می توان ادعا نمود که این اصطلاح درست است؟ زیرا از تقسیم بندی مدیریت یا به لحاظ سبک و روشی مدیریتی بوده مثل مدیریت علمی، مدیریت کلاسیک، مدیریت استراتژیک و از این قبیل یا به لحاظ ارتباط موضوع مدیریت مثل مدیریت صنعتی، مدیریت آموزشی، مدیریت فرهنگی و مانند آن تقسیم می گردد که در هر صورت مدیریت جهادی در هیچکدام از آنها مورد بحث واقع نگرده است. به عبارت دیگر آیا مدیریت جهادی مکتبی مستقل در مدیریت است؟ آیا در تضاد با سایر مکاتب مدیریتی است یا در راستای آنهاست؟
در پاسج باید گفت مدیریت جهادی سبکی مستقل از سایر مدیریت ها نیست بلکه قابل جمع با تمامی انواع مدیریت هاست زیرا این سبک از مدیریت درصدد نفی اصول مدیریت یا حذف انواع مدیریت ها نمی باشد بلکه هر یک از سبک های مدیریتی که در موسسه یا سازمانی اجرا گردد می تواند از ویژگی های جهادی در اجراء و عمل استفاده نماید به عبارت دیگر صفت جهادی مجموعه ای از روحیات و روش های اجرایی می-باشد که قابل جمع با هر نوع مدیریتی بوده و در نهایت موجب کمال و تمام آن خواهد بود که به بهره وری بیشتر می انجامد.
چند مقایسه برای اثبات موضوع:
1- مدیریت علمی (7):
به طور خلاصه مدیریت علمی عبارت است از تقسیم منطقی کار، افزایش مداوم آگاهی کارکنان، هماهنگ کردن علم کار با کارکنان و در نهایت توجه ویژه به انگیزه می باشد.
با توجه به موارد فوق آیا چنانچه مدیریت علمی با روحیه جهادی توام گردد با آن متضاد خواهد بود یا موجب تقویت آن گردیده و از کیفیت بهتری برخوردار خواهد شد؟

2- مدیریت کلاسیک
بطور خلاصه مدیریت کلاسیک علاوه بر آنچه که در مدیریت علمی آمده بر مواردی از قبلی انضباط، سلسله مراتب، وحدت فرماندهی، ثبات شغلی، ابتکار و روحیه کار گروهی تاکید دارد.
با توجه به شرح فوق آیا سبک مدیریت جهادی با مدیریت کلاسیک قابل جمع می باشد یا خیر؟ آیا در تضاد است؟ یا در راستای آن و موجب افزایش کارآیی مدیریت کلاسیک خواهد گردید؟
3- نظریه های روابط انسانی و نظریه های رفتاری
برای اینکه انسان ها در لابلای چرخ دنده های تولید و نظام خشک اداری له نشوند نظرهای روابط انسانی و همچنین نظریه های رفتاری در رابطه روابط متقابل مدیران و کارکنان از طرف نظریه پردازان علم مدیریت مطرح گردیده که هر کدام به جای خود محل بحث می باشد لیکن در مجموع نه تنها تمامی آنها در تضاد با سبک مدیریت جهادی نمی باشد بلکه در بسیاری از موارد تقویت کننده آن نیز می باشد.
4- مدیریت بر اساس نظریه سیستمها
در مدیریت با رویکرد سیستمی تلاش بر این است تا مجموعه تحت پوشش مدیریت را به صورت یک سیستم نگریسته و هیچ عمل یا عنصری را در چرخه مدیریت نادیده یا ناچیز نینگارد و بدنبال تاثیر عوامل بر یکدیگر بوده و در نهایت برای تحقق اهداف سازمان از عامل بازخورد استفاده می نماید.
آیا در چنین مدیریتی چنانچه مدیر بخواهد ضمن عمل به رویکرد سیستمی در سازمان از روحیه جهادی نیز برخوردار باشد دچار تعارض می گردد؟ آیا رویکرد جهادی نمی تواند کمک کار خوبی برای نگرش سیستمی باشد؟
5- مدیریت اقتضایی
با توجه به اینکه مکتب های مدیریتی هر کدام از نقاط قوتی برخوردار بوده و بعضی نیز دارای نقطه ضعف می-باشند که بدین ترتیب با پیدایش مدیریت اقتضایی نقطه عطفی در مسیر تحول نظریه های مدیریتی پیدا شد. اصل مهم در نظریه اقتضایی این است که در مدیریت چیزی به نام بهترین شیوه وجود ندارد و هیچ برنامه، ساختار سازمانی، سبک رهبری با شیوه کنترلی که مناسب با همه موقعیتها باشد وجود ندارد بلکه مدیران باید متناسب با شرایط و موقعیت زمانی و مکانی برنامه ها را مناسب سازی نمایند. در اینجا باید اذعان کرد رویکرد جهادی در مدیریت اقتضایی از سایر مدیریت هایی که ذکر شد سازگارتر است و به خوبی قابل جمع و اجراء بوده و بطور قطع از بهره وری بالایی برخوردار خواهد شد.
6- مقایسه با انواع مدیریت ها به لحاظ موضوعات سازمانی
در انواع سازمانی ها به لحاظ فرهنگی، صنعتی، نظامی، اجتماعی و… نیز در هر مورد چنانچه بین رویکرد جهادی و آن نوع مدیریت مقایسه به عمل آید خواهیم دید که نه تنها تعارضی با هیچ یک از این مدیریتها ندارد بلکه می تواند موجب تقویت مدیریت و تسریع در عمل و تضمین نیل به هدف باشد.
جمع بندی مقایسه ها:
به این نتیجه می رسیم که رویکرد جهادی نه تنها منافاتی با سبکهای مختلف مدیریتی ندارد بلکه به منزله ماده جبرانی برای هر نوع از مدیریتی بوده و به خصوص در مدیریت اقتضایی موجب اکمال آن می گردد مهم این است که مدیران ظرفیت لازم برای کار جهادی را داشته باشند و بتوانند بطور جهادی مدیریت کنند.
اهداف مدیریت جهادی:
در هر سازمانی از قبل هدفهایی تعیین گردیده، باید توجه داشت که هنگامی که سبک مدیریت یک سازمان یا دستگاه اجرایی از نوع جهادی می گردد ضمن اینکه اهداف سازمانی باید حفظ شود هدفهای جهادی نیز باید تحقق پیدا کند.
1- خدمت رسانی: باید هر تصمیمی که گرفته می شود یا هر عملی که صورت می گیرد که حاصل آن یک تولید یا ارائه خدمت می باشد جنبه خدمت رسانی داشته و مشکلی از مردم حل کند یا موجب تسهیل در امور گردیده و به ارتقاء سطح زندگی و رفاه و کمال آنان ختم گردد.
2- سرعت عمل: در هر کار جهادی بنا به ضرورتی که پیش آمده و منجر به تصمیم جهادی گردیده ایجاب می کند سرعت عمل از مواقع معمولی بیشتر باشد بنابراین باید طوری برنامه ریزی گردد و بدنبال آن امکاناتی را فراهم نمود تا در مقایسه با سایر موارد تسریع لازم صورت گرفته و در نتیجه تا زمان معین بهره وری بیشتری صورت گرفته باشد.
3- صرفه جویی: از اهدافی که در عملیات جهادی باید مدنظر باشد جلوگیری از اسراف و رعایت صرفه جویی می باشد زیرا یکی از مواردی که موجب تفاوت بین عملکرد عادی با جهادی می باشد همین است که نه تنها از ریخت و پاش جلوگیری گردد بلکه در حد امکان در زمینه های گوناگون مصرفی صرفه جویی به عمل آید که این خود نوعی استفاده بهینه از عنصر زمان و مکان و بودجه می باشد.
4- خنثی سازی: وقتی شراطی پیش می آید که سیستم در حالت جهادی باید اداره شود حساسیت موضوع باید برای مدیران روشن گردد و یکی از این حساسیت ها دشمن شناسی و آگاهی از نقشه های آنهاست بنابراین عملکرد نهایی مدیریت جهادی باید به خنثی نمودن خواست های دشمنان در موارد مربوط به هر سازمان و مدیریت می باشد.
رویکردهای مدیریت جهادی:
برای تحقق نیکو و همه جانبه مدیریت جهادی باید مدیران دستگاههای اجرایی سیاست ها و خط مشی های ویژه ای را نصب العین خود قرار دهند که به شرح زیر می باشد:
1- پالایش محیطی:
محیط مدیریت یا محل کسب و کار و خدمات یا هر امر دیگری تاثیر بسزایی در نیل به هدف دارد محیط اجرایی و عملیاتی مدیریت جهادی باید عاری از گناه، خلاف کاری، انواع فساد، دروغ، تقلب، رشوه و مانند اینها بوده و هر مدیری باید تلاش کند که محیط کار او مملو از پرهیزکاری و معنویت باشد تا موجب خیرات و برکات گردیده و رضایت خداوند را نیز به همراه داشته باشد.
2- حضور همگانی
مدیران جهادی باید به نحوی برنامه ریزی نمایند تا حضور حداکثری مردم در سیستم اجرایی آنان تحقق یابد زیرا چنانچه ما بتوانیم وسایل و امکانات لازم و راهکارهای مفیدی برای حضور فعالانه مردم اتخاذ کنیم علاوه بر اینکه رضایت عمومی را جلب نموده ایم موجب می شود تا از خطاهای مدیران نیز کاسته شده و از پیشنهادات و انتقادات بیشتری بهره مند گردیم.
3- تلاش و جدیت
برای تحقق اهداف مدیریت جهادی حتما باید روحیه کار بیشتر و توقع کمتر در مدیران و کارکنان هر سازمان و مجموعه اجرایی وجود داشته باشد و از هر گونه تنبلی، سستی، کسالت و تن پروری بدور باشد و پیوسته مدیران با استفاده از ابزارهای تشویقی، محیطی سرشار از شور و نشاط و تلاش و کوشش برای همکاران خود فراهم نمایند.
4- دلسوزی و خیرخواهی
در مدیریت علمی و کلاسیک مدیران به فکر اجرای برنامه ها با رویکرد قانون گرایی و رفع تکلیف می باشند اما در مدیریت جهادی مدیران از روی دلسوزی کار می کنند و خیرخواه مردم هستند که این روحیه می تواند حاصلی متفاوت از سایر مدیریت ها به ارمغان آورد در همین رابطه است که خدمت رسانی به مردم از اجر فراوان برخورداتر است.
5- ملاحظات بالادستی
در این رویکرد مدیران باید ضمن استفاده از تلاش ها و برنامه ها و ابتکارات محیط مربوط به کار خود از برنامه های بالادستی و خواست های مدیریان مافوق خود نیز غافل نباشند زیرا آنها با اشراف بیشتری به کارها می نگرند به خصوص در کشور ما که بر اساس اصل مترقی ولایت فقیه اداره می گردد حتما باید مدیران به دغدغه های رهبری توجه ویژه ای مبذول دارند که غفلت از رهنمودهای معظم له موجب خسران دنیا و آخرت خواهد شد.
6- رویکرد شجاعانه
در مدیریت جهادی مدیران باید شجاع باشند و از هرگونه ترس و زبونی بدور باشند زیرا خیلی از مواقع پیش می آید که چنانچه مدیران از صفت شجاعت برخوردار نباشند نمی توانند تصمیم بگیرند و موجب قفل شدن کارها می گردد بنابراین اگر ترس برای افراد معمولی زیان است برای مدیران یک نقص محسوب می گردد و لذا شجاعت یک رویکرد اساسی برای هر مدیری باید تلقی گردد.
7- از خودگذشتگی
تجربه عملی مدیران جهادی نشان می دهد برای تسریع در عمل و جبران بسیاری از نارسایی ها مدیران باید از صفت ایثار و از خودگذشتگی برخوردار باشند زیرا صحنه های حساس تصمیم گیری فرصت تاخیر انداختن و به دیگری واگذار کردن را به انسان نمی دهد اینجاست که مدیران جهادی باید به سرعت تصمیم بگیرند و برای لحظاتی منافع شخصی خود و افراد را فراموش کرده و به منافع ملی بیاندیشند تا اهداف سازمانی تحقق یابند و از فیض اخروی آن بهره مند گردند.
اصول مدیریت جهادی:
اصول مدیریت از دیدگاه دانشمندان و نویسندگان کتابهای مدیریت متفاوت بوده و بر حسب دیدگاه و مکتب مدیریتی که به آن قایل بوده اند از 5 اصل تا چهارده اصل بیان نموده اند (8) که در بین آنها 5 اصل مشترک می باشد که عبارتند از:
1- برنامه ریزی
2- تصمیم گیری
3- سازماندهی
4- رهبری
5- نظارت و کنترل
اما همانگونه که در مبحث مقایسه بین مدیریت جهادی با سایر سبک های مدیریت بیان نمودیم مدیریت جهادی سبکی مستقل و در مقابل سایر مکاتب مدیریتی نمی باشد بلکه در کنار آنها و مکمل آنها می تواند باشد بنابراتین ضمن تائید نسبی اصول هر کدام از مکتب های مدیریتی خود نیز اصولی دارند که به آنها اضافه می گردد و عبارتند از:
1- تلاش ویژه برای رسیدن به هدف و جدیت کردن در کارها
2- استفاده از علوم و فنون مربوط و به کار گرفتن روشهای عاقلانه و پرهیز از کارهای سست و بی پایه
3- سرعت عمل، انجام کار با ضوابط مربوط به آن در مدتی کوتاه از معمول
4- انجام تکلیف و احساس مسئولیت کردن بدین معنی که افراد به دنبال رفع تکلیف از خود نباشند بلکه به نحوی عمل کنند که در وجدان خود راضی شوند و در نهایت رضایت الهی را همراه خود کسب نمایند.
5- خدمت رسانی به جامعه که در واقع مفید بودن حاصل کار می باشد.
6- بینش، آگاهی، بصیرت لازمه یک کار جهادی به روز بودن، آگاه، شناخت دشمن و در نهایت دقیق تصمیم گرفتن و درست عمل کردن می باشد.
7- همکاری و همدلی کارکنان
بنابراین مدیر جهادی با توجه به اصول فوق مدیری است که با تلاش خستگی ناپذیر همراه با آگاهی و بصیرت، دانش و روشهای مناسب آنچنان از افراد مجموعه خود استفاده می کند که محصول کار او در زمانی کمتر با کیفیتی مطلوب نوعی خدمت به جامعه محسوب گردد.
لغزشگاههای مدیران جهادی:
انسان پیوسته در معرض خطا و لغزش می باشد و هر چه مقام آدمی بالاتر رود خطاهای او نیز بزرگتر می شود و از طرفی هر کس که صاحب منزلت و مقامی گردد توقع مردم این است که او از خطای کمتر برخوردار باشد در حالیکه هوای نفس از درون و شیطان از بیرون آدمی را بر ارتکاب کارهایی که گناه محسوب می گردد وسوسه می کنند اما از آنجا که جایگاه مدیران جهادی والاتر است لذا آنها بیشتر مورد توجه شیاطین هستند بنابراین مراقبت از خود لازمتر و نیازمند مجاهدت بیشتری است منظور از لغزشگاه مواقع و عواملی است که موجب می گردد مدیران مرتکب خطایی شده و دچار لغزش در جایگاه و موقعیت خود گردند که آن عمل در شان آنها نبوده و مشکلاتی را برای خود یا سیستم و سازمانشان ایجاد می کند. لغزشگاهها بر اساس نوع عامل یا عنصری که موجب پیدایش آنها می گردد به 4 گروه تقسیم گردد:
الف) لغزشهای شخصی
در این مبحث آن دسته از خطاها و انحرافات مورد بررسی قرار می گیرد که زمینه اصلی آن در شخص مدیر وجود دارد و آثار عملی آن نیز به خود او بر می گردد که یا به علت نوع تربیت یا ضعف ایمان شخص می باشد یا به علت غفلت و گاهی هم به لحاظ بی تجربه بودن مدیران می باشد که در هر صورت این خطاها و لغزش ها عبارتند از:
1- تبعیت از هوای نفس
هر انسانی بطور طبیعی هم از قوای عقلانی برخوردار است و هم از خواهش های نفسانی؛ از مدیران جهادی توقع می رود بیشتر از سایر مردم بتوانند بر تقاضای نفسانی خود غلیه کنند زیرا پیروی از این گونه تقاضاهای غیرمنطقی گاهی خسارت های غیر قابل جبران را به سازمان وارد می آورد در این رابطه در فرهنگ اسلامی این موضوع مورد توجه واقع شده و مردم را به شدت از آن نهی نموده اند چنانچه حضرت علی (ع) شروع فتنه ها را در اجتماع به علت پیروی از هوای نفس می داند. در حدیث دیگری می فرمایند: هوای نفس دشمن عقل است (11)
بنابراین هر مدیری در مواقع مختلف و مراحل گوناگون مدیریت به خصوص هنگام حساس تصمیم گیری باید مراقبت نماید که از پیروی با خواهش های نفسانی به شدت پرهیز نماید زیرا پیروی از این نوع تقاضاها موجب می شود تا :
– اهداف سازمانی فراموش شود
– بدنبال امیال و منافع خویش بوده و منافع جمعی و ملی فراموش شود
– از پذیرش واقعیت ها سرباز زند
– از انتقاد و پیشنهاد استقبال نمی کند.
– و…
مطالعه تاریخ و سرگذشت مدیران و رهبران گذشته جامعه ها نیز نشان می دهد که چگونه به خاطر یک دستمال قیصریه ها بر باد رفته است .
2- آرزوهای بلند
مدیریت و ریاست به خصوص هر چه سطح آن بالاتر باشد مسندی است که بیشتر انسان را وسوسه می کند که به دنبال آرزوهای بلند باشد و به فکر تحقق آنها از هر راه و روشی باشد اینگونه خواست ها مدیر را از راه حق منحرف نموده و چون پیوسته برای نیل به آن آرزوی بلند برنامه ریزی می نماید لذا موجب می شود چشم بر واقعیت ها ببندد و برنامه های سازمان را در راستای تحقق آمال خود قرار دهد پیامبر اکرم (ص) چه زیبا می فرمایند: که همانا درباره امت خود از دو چیز بسیار بیم دارم یکی تبعیت از خواهش های نفسانی است و یکی آرزوهای بلند (12)
دقت شود انچه مذمت شده امید و آرزوهای معمولی و معقول نمی باشد که آنها لازمه زندگی است بلکه آن نوع از آرزوهایی که عادی نبوده و کمتر امکان دسترسی به آنها مقدور است و برای رسیدن به آنها حتما حقوقی ضایع و قوانینی زیر پا گذاشته می شود و این کار بیشتر برای مدیران اتفاق می افتد.
3 – ریاست طلبی و تلاش برای حفظ مقام :
علاقه به شغل و سمتی که انسان دارد یک امر طبیعی بوده و انستان پیوسته باید به نقاط مثبت شغل و مسئولیت خود نگریسته تا موجب افزایش انگیزه گردیده و از بازدهی بالاتری برخوردار گردد لیکن در بعضی مواقع به خصوص در پست های مدیریتی این علاقه از حد معمول خارج شده و به حدی می رسد که مدیر نگران از دست دادن آن یا تنزل آن باشد و برای حفظ یا ارتقاء آن به هر کاری دست بزند این یک فاجعه خواهد بود که در کتابهای اخلاقی و فرهنگی ما درباره آن مذمت شده و بشدت از آن نهی گردیده است بطوریکه امام صادق (ع) می فرمایند: هر کس ریاست طلب باشد هلاک گردد (13) و در حدیث دیگری حضرت می فرمایند: چنین شخصی ملعون است.
و دلیل آن واضح است زیرا مدیری که از چنین خصلت زشتی برخوردار باشد هرگز نمی تواند مدیر جهادی باشد و حتی مدیر معمولی هم با داشتن چنین تفکری چشم را بر حق بسته و طوری تصمیم می گیرد و برنامه ریزی می نماید که کرسی ریاست خود را حفظ کند پس حقوق مردم ضایع و پیشرفت سازمان مختل خواهد شد.
4-دخالت خصلت های شخصیتی
هر فردی از جمله مدیران دارای ویژگی های مثبت و منفی بوده که به طور عمده از شخصیت آنها بر می خیزد و جزیی از اخلاق و رفتار انها محسوب می شود این خصوصیات چه مثبت مثل بخشندگی و چه منفی مثل حسادت نباید در امور مدیریتی دخالت داده شوند زیرا در هر صورت موجب اختلال در برنامه ها و ضعیف شدن تصمیمات می گردد چنانچه این خصلت ها بیش از یکی دو مورد گردد می توان از آن به عنوان «مدیریت خصلتی» یاد کرد که نه تنها با مدیریت جهادی در تعارض است بلکه در هیچ یک از مکاتب مدیریتی نیز جایگاهی ندارد .
چند نمونه از خصلت های منفی که تاثیر بدی در روند مدیریت دارند عبارتند داز:
– عجول بودن و شتاب زدگی
– عصبانیت به خصوص هنگام تصمیم گیری
– بی باکی و تهور
– بدگمانی
– بی احتیاطی به خصوص هنگام قضاوت
– حسود بودن و بخیل بودن
– دروغ گویی به خصوص در آمارها و نتایج عملیات
بنابراین هر مدیری با دقت در کارهای خود باید مراقبت نماید از تاثیر و ویژگی های خصلتی خود در امور مدیریتی و سازمانی به شدت پرهیز نماید.
ب) لغزش های سیاسی – اجتماعی
دراین قسمت به آن دسته از خطاها و لغزشهایی می پردازیم که منشاء آن از طرف جامعه بوده یا اثر سوء آن بر جامعه خواهد بود که عبارتند از:
1- خودرایی
از الزامات مدیریت دخالت دادن صاحب نظران و اطرافیان در برنامه ریزی و تصمیم گیری ها است و از آفات مدیریت خودرایی می باشد زیرا هنگامی که مدیر استبداد به خرج دهد در عمل خود را از یک تصمیم معقول و جامع محروم نموده است و هیچ وقت یک مدیر در هر سطحی از علم و تجربه که باشد نمی تواند جامع جمیع امور و عقول باشد چنانکه در خط مشی اجتماعی و امور حکومتی پیامبر اکرم (ص) و ائمه ملاحظه می کنیم می بینیم که چقدر توصیه به مشورت نموده اند و خود نیز به مشورت با مردم می پرداختند و حتی در مواردی نظر اکثریت را بر نظر فردی خود ترجیح می دادند.
بنابراین خودرایی جز اتلاف انرژی و عقب ماندگی در امور و زشت نمودن چهره مدیر که همه اینعها ضرر و زیانهای غیرقابل جبران است چیزی به همراه ندارد. چنانکه پیامبر اکرم (ص) مستبد به رای را جاهل دانسته و دسترسی به سعادت را برای او غیرممکن دانسته (14) و امام صادق (ع) می فرمایند: شخص خودرای بر لبه لغزش قرار دارد (15)
2- زهر نزدیکان
در یک نظام مدیریتی سالم همه آحاد مردم از جمله دوستان و خویشان مدیر حقوقی برابر دارند و هرگونه امتیازدهی و رانت خواهی محکوم است اینکه اطرافیان مدیر تلاش کنند که به نوعی در تصمیم گیری های او دخالت نمایند و بهره های اقتصادی یا مادی ببرند یکی از لغزشهای صریح مدیریت می باشد که تنها عامل مهم آن نوع برخورد و رفتار مدیر با اطرافیان و نزدیکان خود می باشد آنچنان که رفتار حضرت علی (ع) را با زیاده خواهان از حکومت و بیت المال دیده ایم که موجب طرد آنها گردید و جالب است که حضرت در توصیه های خود به فرمانداران می فرماید این زیاده خواهی ها حدی ندارد و اینگونه افراد خیلی بی انصاف هستند و در ادامه توصیف این موضوع به مالک اشتر می فرمایند به قلع و قمع علل این مفسده بپرداز(16)
3- بی تدبیری و تصمیم های ضعیف
یکی از آفت هایی که ممکن است در سیستم مدیریت پیش آید این است که مدیر اهل تدبیر نباشد بدین معنی که توانایی آینده نگری نداشته و هنگامی که با مشکل روبرو می شود قدرت تحلیل آن را ندارد و از یافتن راه حل لازم عاجز است و چشمش به راه است تا فرجی حاصل شود. تدبیر در امور یعنی اندیشیدن و به جوانب موضوع فکر کردن و ریشه یابی کردن و در نهایت به چند راه حل دست یافتن و پس از مشورت مناسب ترین آن را انتخاب کردن و چنانچه هر کدام از این مراجل را مدیر طی نکند در پی یک مشکل مشکلات عدیده ای برای او پیش می آید. در این رابطه حضرت علی (ع) علل عدم پیشرفت کار یک مدیر را 4 چیز می داند:
«چهاره جویی غلط؛ ریخت و پاش های مدیریتی؛ درس عبرت نگرفتن از تجارب؛ زیاده عذرخواهی کردن (نشانه اشتباهات زیاد)»
4- غفلت و بی خبری
چنانچه مدیر بخصوص مدیر جهادی بخواهد تصمیمات او درست و به جا بوده و از جامعیت برخوردار باشد باید از اخبار و اطلاعات روز برخوردار باشد و هرگونه غفلت از اهداف و خط مشی های کلی سازمانی موجب ضعف در تصمیم گیری امر می گردد لذا مدیران باید مکانیزمی را به کار گیرند تا از هرگونه غفلت در زمینه های لازم کاری به دور باشند. در روایات اسلامی در رابطه با غفلت در حد هشدار تذکر داده اند چنانکه حضرت علی(ع) می فرمایند: از عوامل پایداری حکوت، غفلت کمتر است و نیز می فرمایند: آنکه از حوادث و جریانات روز غافل گردد مرگ مدیریتی او را فرا می گیرد (17)
موارد غفلت در مدیریت و سازمان
– غفلت از اهداف، سیاست و خط مشی سازمان
– غفلت از نارسایی ها و کمبودهای سازمان
– غفلت از اشکالات و معایب امور جاری
– غفلت از میزان تحرک و پیشرفت کارها
– غفلت از اطلاعات و تجربیات گذشته
– غفلت از یافته های جدید پژوهشی و علمی
– غفلت از پیشرفت رقبا و سازمانهای مشابه
– غفلت از حوادث و برخورد هایی که تاکنون پیش آمده
– غفلت از جو جامعه و جوسازان و محیط مدیریت
– غفلت از اثرات سوء غفلت در مدیریت
5- رابطه دستور غلط با رویه شدن آن
گاهی اوقات مدیر به امید اینکه این دستوری که می دهد خیلی کوچک است به غلط بودن آن اهمیت نمی دهد اما پس از مدتی ملاحظه می شود که آن دستور به ظاهر کوچک تبدیل به یک رویه در سازمان گردیده است که به قانون نانوشته نیز تعبیر می گردد البته این موضوع در فرهنگ اسلامی به عنوان بدعت نامیده شده و از آن پرهیز داده شده است.
حضرت علی (ع) در نهج البلاغه می فرماید: هیچ بدعتی گذاشته نمی شود مگر اینکه عمل نیکویی ترک گردد و نیز می فرماید: شروع فتنه ها از طریق احکامی است که ریشه آنها در بدعت هاست (18)
الیته در اینجا باید توجه نمود بین خلاقیت و ابتکار با بدعت گذاری فرق است زیرا هرگونه خلاقیت و ابتکار در راستای اهداف سازمان و برای سهولت در کارها می باشد اما دستور غلط و غیر قانونی کار کردن مثل رسیدن به حل مسئله از راه غلط است.
6- باج دادن
یکی از لغزشهایی که مدیران را تهدید می کند باج دادن به شخصیت ها، احزاب و گروههای می باشد که متاسفانه در عین حال که نوعی معامله می باشد اما سر از فساد و انحراف در می آورد و یک مدیریت سالم باید تلاش کند ضمن آگاهی از اثرات بد این عمل در سازمان از هرگونه رفتار و تصمیمی که به باج دهی منجر شود خودداری نماید به خصوص به این نکته باید توجه داشت که باج گیران هرگز به آنچه بار اول می گیرند قانع نبوده و پیوسته بدنبال امتیازات بیشتری هستند که این موضوع در روایات اسلامی بصورت رابطه ظالم و مظلوم بسیار مورد توجه قرار گرفته است.

ج) لغزش‌های فرهنگی:
منظور از لغزش های فرهنگی آن دسته از خطاها و اشتباهاتی می باشد که به علت عدم توجه به مولفه های فرهنگی جامعه در محیط مدیریت اتفاق می افتد. این نوع لغزش ها عبارتند از:
1- ضعیف شدن امور معنوی
در جامعه اسلامی در هر نوع از مدیریت ها بخصوص مدیریت جهادی باید از محیطی معنوی همراه با تکریم معنویت و پرهیز از گناهان برخوردار باشد. انجام گناهان بخصوص گناهان کوچک و بی توجهی به تقوا و پرهیزکاری موجب می گردد تاخیر و برکت از محیط کار رخت بربندد و آلودگی های گوناگون مادی و غیر مادی همچون سرطانی در محیط کار شایع گردد و از کارآیی سازمان بکاهد و درست برعکس روحیه ایمانی عمل شود یعنی همانطور که ایمان و تقوا موجب تقویت مدیریت و بالارفتن کارآیی سازمان می گردد چنانچه محیط کار فاقد امور معنوی گردد اثرات منفی آن از کارآیی مجموعه مدیریتی می کاهد.
بنابراین مدیران باید تلاش کنند تا از راههای گوناگون جو سازمانی و محیط کاری خود را از عواملی که موجب ضعف معنویت می شود پاک سازی نمایند. این عوامل عبارتند از:
– بی توجهی به مراسم عبادی از جمله نماز جماعت
– بی توجهی به رعایت محرم و نامحرم و عفاف و حجاب
– بی توجهی به حرام و حلال و پاک و نجس
– عدم جلوگیری از رواج دروغ، تهمت و غیبت
– زیاده خواهی، طمع ورزی و اسراف
– چاپلوسی، بدگمانی، خودبزرگ بینی، کوچک کردن دیگران
– کار خود را بزرگ پنداشتن و کار دیگران را کوچک شمردن
– تلفن شدن وقت مردم، مراجعین و کارکنان
– انجام هرگونه گناه، فساد و عمل خلاف در محیط کار و مدیریت
– بی توجهی به مظلوم و پایمال شدن حق و عدالت
مدیران به خصوص مدیران جهادی باید تلاش کنند تا محیط کاری آنان پاک و عاری از گناه باشد و آنچنان کار و تلاش کنند که محیط تحت نظر آنان همچون معبد و کار آنها عبادت محسوب گردد و این شدنی است.
2- جانبداری و تعصب بی جا
بسیاری از مواقع در محیط کار و مدیریت موقعیت هایی پیش می آید که حل و فصل امور با مداخله مدیر مرتفع می گردد. در چنین مواردی باید مدیران دقت کنند که درست تصمیم گیری نمایند و چنانچه منازعه ای در کار است یا پای قراردادی که یک طرف آن اقوام و دوستان ایشان هستند دقت کند جانبداری بی جا نکند و گرایش به ناحق به خاطر دوستان خود نداشته باشد و اصرار بی جا و تعصب کورکوانه بر نظر خود نداشته باشد که این موارد تمامی در نامه مالک اشتر توصیه های حضرت علی (ع) می باشد.
در اینگونه مواقع رعایت نکات زیر می تواند کارگشا باشد:
1- مدیران به حق بیاندیشند نه به منافع خود یا اطرافیانشان
2- از عجله کردن در تصمیم گیری بپرهیزند.
3- بدون حضور افراد و شنیدن نظر آنها درباره آنان قضاوت نکنند.
4- به یاد پاسخگویی در قیامت باشند و ملاحظه دوستان و اطرافیان را نکنند.
5- در مواردی که قانون صراحت دارد حتما قانونی عمل کنند.
6- در مواقعی که قانون صراحت ندارد عاقلانه تصمیم بگیرند.
7- در تصمیم گیری و برنامه ریزی از مبانی علمی و یافته های پژوهشی استفاده کنند.
8- اگر کارشان به قضاوت می انجامد با احتیاط بیشتری عمل کنند.
9- در هر تصمیم گیری یا قضاوت یا برنامه ریزی چنین فرض کنند که به خاطر آن محاکمه خواهند شد.
10- مراقب وسوسه های شیطانی و خواهش های نفسانی خود باشند.
3- وعده های بی جا
مدیران به خصوص مدیران جهادی باید ضمن اتکاء به خدا و تقویت جو معنوی محیط مدیریت از وعده های کذایی و غیرواقعی خودداری نمایند و هنگامی که وعده ای می دهند یا آماری را اعلام می نمایند یا فرصت زمانی برای انجام کاری اعلام می کنند بسیار دقت کنند که اینها عملی گردد زیرا در تاکیدهای روایات اسلامی بر این است که با مسلمانی خلف وعده و دروغ گویی سازگار نیست در آیه 34 سوره اسراء خداوند بر آن تاکید نموده و پیامبر اکرم (ص) عمل نکردن به وعده را نشانه منافق بودن شخص می داند. (18)
از مصادیق این لغزشگاه موارد زیر است:
1- قرارداد ما را به نفع خود محکم کاری کردن
2- در هنگام عقد قرارداد به منافع طرف مقابل بی اعتنا بودن
3- قول شفاهی کنار قرار داد بدهد بعد عمل نکند.
4- از نظر مدت و زمان بی اعتنا باشد.
5- قرار قطعی برای جلسات بگذارد و به موقع حضور نیابد.
6- در مواقعی که طرف مقابل مستاصل است از او امتیاز بگیرد.
7- در مواقع بحرانی برای رفع مشکل قول بدهد پس از آرام شدن اوضاع زیر قول خود بزند.
8- مدیر کارکنان خود را به کار خوب دعوت کند و خودش عامل نباشد.
4- ضعف اطلاعات
مدیر هر دستگاهی باید مطلع ترین افراد آن دستگاه باشد و این اطلاعات هم در زمینه قوانین و مقررات است هم در مورد آگاهی از یافته های علمی و پژوهشی در باب مدیریت مربوطه که در مدیریت جهادی علاوه بر موارد فوق دشمن شناسی و اطلاعات درباره آخرین وضعیت دشمن نیز بسیار مهم است بنابراین بسیار زشت است در یک جلسه یا هنگام تصمیم گیری و یا عقد قرارداد یا برنامه ریزی یکی از ابواب جمعی مدیر او را متوجه ضعف اطلاعات او نماید بنابراین مدیران باید به روز باشند تا بتوانند درست تصمیم بگیرند و به جا عمل نمایند امام صادق (ع) می فرمایند: بر شخص عاقل لازم است نسبت به اوضاع و احوال زمان خودش آشنایی کامل داشته باشد (19)
5- ضعف تحلیل و ریشه یابی
یک مدیر توانا باید از قدرت تجزیه و تحلیل امور برخوردار باشد و مسائل و حوادث را ریشه یابی کند و عمل و عوامل آنها را به دست آورد این توانایی به مدیر کمک می کند تا بتواند بهتر تصمیم گیری کند و در برخورد با افراد و جریانها دقیق تر موضع گیری نماید و به خصوص در برخورد با رقیبان و مخالفان و دشمنان بتواند حساب شده عمل کند.
چنانچه مدیر قدرت تحلیل خوبی داشته باشد می تواند از آینده نگری نسبی برخوردار شده و در مقابله با مخالفان و دشمنان نقشه های آنان را خنثی نماید.
6- نفوذ نااهلان در مدیریت
گاهی اوقات در سیستم مدیریت یک سازمان افراد نااهل و ناشایست نفوذ می کنند و موجب اختلال در کارها می شوند این افراد سعی می کنند خود را در پست های بالایی سازمانی از قبیل کارشناس مسئول و معاونان و مشاوران مدیر جای دهند و به خصوص این موضوع در سیستم های اطلاعاتی و نظامی بیشتر احتمال آن هست لذا مدیران ضمن اینکه باید روحیه مشورت را در خود قوی نمایند باید مراقب باشند که تاثیرگذاران بر سیستم مدیریت آنها کسانی باشند که اهلیت آن را دارند و از مشاوره با نااهلان و دگراندیشان پرهیز کنند چنانکه در روایات اسلامی آمده داست از مشاوره با افراد سست رای، بدکردار، بخیل، حریص و دروغگو بپرهیزید(20)
7- غفلت از خودارزیابی
مدیر باید مکانیزمی را به کار گیرد تا قبل از اینکه بازرسان بالادستی کار او را مورد ارزیابی قرار دهند و نواقص کارش را مشخص کنند، خودش به این کار پرداخته و نواقص امور را قبل از آنها برطرف کند خودارزیابی ابزار بسیار خوبی است تا قبل از اینکه انسان ضرر و زیان فاحشی به او وارد آید بتواند جلوی آن را بگیرد به خصوص در مواردی که جنبه حیثیتی پیدا می کند.
امام کاظم (ع) می فرمایند: از ما نیست کسی که هر روز به محاسبه کارهای خودش نپردازد.(21)
بنابراین هر مدیری باید متناسیب با سیستم مدیریت و تنوع کارهایی که دارد برای خودش یک یا چند «چک لیست» درست کند و بطور روزانه، هفتگی، ماهانه و سالیانه به آنها مراجعه نماید و نسبت به پیگیری نارسایی های آنها حساس باشد.
8- خودبزرگ بینی:
هر مدیری با گرفتن ابلاغ مدیریت و تکیه بر پست و مقام در خود احساس خاصی پیدا می کنند و به تدریج که از طرف زیردستان و اطرافیان مورد احترام واقع می شود به خصوص اگر در اثر گذشت زمان با چند تقدیر و تشکر و تشویق از طرف مقامات بالاتر روبرو گردد احساس برتری در او نهادینه شده و چنانچه نفس خود را مهار نکند احساس خودبرتربینی در او ایجاد می گردد که این یکی از لغزش های مدیریتی می باشد نشانه های این خودبرتربینی عبارتند از:
1- از خود راضی بودن
2- کار خود را بزرگ جلوه دادن
3- کار خوب دیگران را کوچک جلوه دادن
4- خود را مستحق تعریف دیگران دانستن (چشم داشت تشویق)
5- منت نهادن بر زیردستان
6- تکبر و بزرگ منشانه رفتار کردن
7- تفاخر و مباهات کردن
8- دچار عجب و خودپسندی شدن
9- بدنبال شهرت و آوازه بودن
بنابراین هر مدیری پیوسته باید اعمال و رفتار خود را مورد بررسی قرار دهد و با معیارهای اخلاقی محک بزند تا از شر موارد فوق رهایی یابد چنانکه در فرهنگ اسلامی این موارد در دعاها ذکر شده و با استعانت از خداوند طلب رفع آنها را نموده اند.
10- فاصله گرفتن از مردم
از جمله مواردی که در روایات مربوط به مدیریت در منابع اسلامی بر آن تاکید شده است این است که مدیران با مردم باشند، همراه آنها باشند و در بین آنها زندگی کنند و از آنها فاصله نگیرند شاید در مقایسه مدیریت اسلامی با سایر مدیریت های مطرح کنونی بتوان همین وجه تمایز را بیان کرد که با مردم بودن مدیران از اهمیت والایی برخوردار است بطوریکه بعضی از صاحب نظران مدیریت اسلامی را با محوریت مردمی بودن، با مردم بودن و برای مردم خدمت نمودن تعریف کرده اند (21) در این رابطه از جمله توصیه های حضرت علی (ع) به مالک اشتر همین است که می فرماید: مبادا نسبت به زیردستان برای مدت طولانی فاصله بیافتد زیرا این فاصله گرفتن موجب سختی و کم شدن اطلاعات از امور می گردد و دور شدن از مردم موجب می گردد تا مردم همه از آنچه از طرف مسئول باید به آنان ابلاغ بشود بی اطلاع بمانند. و در نامه 67 خطاب به فرماندار مکه می فرمایند: هر روز دوبار صبح و عصر ملاقات عمومی داشته باش کسی بین تو و مردم نباشد رودررو باشد و هیچ صاحب حاجتی از دیدار تو نومید نگردد .
بدین ترتیب معلوم می شود فاصله گرفتن از مردم برای مدیران بسیار زشت است و تلاش مسئولین باید به نحوی باشد که هیچ چیز از جمله کثرت مشغله نباید آنها را از ارتباط مستقیم با مردم بازدارد.

د) لغزشهای اقتصادی
با توجه به اینکه تمام سازمانها و دستگاههای مدیریتی به نوعی با مسائل مالی و امور اقتصادی سر و کار دارند چنانچه مدیران مراقبت نمایند ممکن است دچار لغزش های مالی گردیده و از مسیر حق منصرف شوند این لغزش ها عبارتند از:
1- مال دوستی و ثروت اندوزی
علاقه به مال و ثروت در همه انسانها بطور طبیعی وجود دارد اما علاقه به مال و ثروت بیش از حد به آن مذمت شده و در طول تاریخ برای بسیاری از انسانها بخصوص مدیران در هر سطحی که بوده اند موجب فساد و تباهی گردیده است. زیرا وقتی مدیر علاقه شدید به کسب مال و ثروت داشته باشد بطور ناخودآگاه به سمت رانت خواری و سوء استفاده از قراردادها و استفاده نابه جا از اموال عمومی و مانند آن کشیده می شود بنابراین هر مدیری پیوسته باید مراقب باشد تا از حد و مرز قانونی و شرعی خود تجاوز ننماید و همچون علی (ع) در استفاده از شمع بیت المال عمل نماید.
یکی از عواملی که موجب می شود مدیر به سمت زیاده خواهی و سوء استفاده از بیت المال و اموال عمومی برود سبک زندگی اوست. چنانچه سطح زندگی مدیران در حدی بالاتر از سطح زندگی معمولی باشد و به سوء اشرافیت سوق پیدا کند خود به خود به سمت کسب درآمد از راههای نامشروع می روند و آن را برای خود توجیه می کند به همین خاطر حضرت علی (ع) در خطبه 209 نهج البلاغه و در نامه 41 به نحوی دیگر می فرماید: خداوند بر پیشوایان عادل واجب نموده است که زندگی آنها در حد ضعیف ترین مردم باشد. و مقام معظم رهبری در خطبه های نماز جمعه 15 بهمن 89 فرمودند: زندگی مسئولین باید در حد اقشار ضعیف جامعه باشد.
2- سوء استفاده از اختیارات
یکی از مواردی که مسئولین و مدیران را به انحراف می کشاند استفاده نا به جا از اختیارات قانونی می باشد که ظاهر آن رعایت حدود و مقررات است لیکن باطن آن خلاف و گناه است در این رابطه نمونه بارز آن بذل و بخشش های به ظاهر قانونی است که وقتی بطور دقیق بررسی می گردد معلوم می شود جنبه شخصی داشته یا نوعی تبعیض بوده یا کاملا بی جا بوده است نمونه هایی از اینگونه موارد را می توان چنین برشمرد:
– هنگامی که مدیری در موقع تشویق روستان دیا اقوام خود را تنرجیح دهد.
– در دیدار ها یا جلسات آشنایان خود را ترجیح دهد و از آنان پذیرایی خاصی بعمل آورد.
– در صدور ماموریت ها که پاداش مالی دارد دوستان خود را ترجیح دهد.
– اهداء هدایا در مراسم تودیع و معارفه از بیت المال
– اهداء تاج گل بری مراسم ترحیم از اموال بیت المال
– بذل و بخشش های بی جا برای کسب شهرت یا …
– استفاده شخصی از اموال و… و بودجه ها بیش از حدی که مقررات تعیین نموده است.
در هر صورت یکی از ملاک هایی که می تواند اعمال شود این است که آیا مدیر در موارد فوق چقدر حاضلر است از جیب مبارک خود هزینه نماید./
3- عدم حساسیت نسبت به بیت المال
هر مدیری باید بداند اموال و بودجه ای که در اختیار اوست در حد امانت است و آن هم امانتی که صاحب آن میلیونها نفر هم وطن او هستند و بواقع باید پاسخگوی آنها در این دنیا و آخرت باشد پس در هزینه کردن بودجه ها و صیانت از اموال عمومی بسیار ترسناک باشد و سختگیرتر از اینکه اموال متعلق خودش باشد با بررسی مختصری از وضعیت مصارف بودجه ها در ادارات و نهادهای عمومی و دولتی متوجه چنین حیف و میل ها، اسراف های فراوانی به خصوص در شهرداری ها می شویم که گاهی اوقات بصورت بی محابا با هزینه های سنگینی بر بیت المال تحمیل می شوند این در حالی است که در فرهنگ اسلامی نسبت به این موضوع بسیار حساسیت نشان داده اند که نمونه های عملی آن سیره پیشوایان بخصوص در کلام و عملکرد حضرت علی (ع) فراوان دیده می شود که در توصیه هایش به فرمانداران از جمله درباره مراقبت از اموال عمومی می فرماید: همانا اموال مسلمین تحمل خسارت دیدن را ندارد (22) و نیز خود هنگامی که در مصدر حکومت قرار می گیرد قسم یاد می کند که آنچه به ناحق از بیت المال به افراد داده شده باشد از حلقوم آنها بیرون خواهند کشید (23)
بدین ترتیب ملاحظه می کنیم که حساسیت مدیران نسبت به بیت المال باید بسیار زیاده باشد چنانکه در عملکرد امام راحل و مقام معظم رهبری نیز مشاهده می گردد از هرگونه بذل و بخشش و سوء استفاده از بیت المال در رابطه با خانواده خود و دوستان به شدت پرهیز نموده اند تا جایی در بعضی مواقع موجب دلخوری نزدیکان گردیده اند.
4- فراتر از قانون
بعضی از مدیران می گویند همانگونه که پلیس در سر چهار راه مقدم بر چراغ راهنما می باشد مدیر هم در اجرا مقدم بر قانون است و تشخیص او و تفسیر او از قوانین و مقررات ملاک عمل باید باشد. اینگونه تلقی در واقع تفسیر به رای نموده و زمینه ساز انحراف و موجب لغزش خواهد شد زیرا هیچکس مافوق قانون نیست و هر کس در هر سطح و مقام باید تابع قانون باشد و چنانچه در موادی عم قانون ضعف هایی داشته باشد باید درصدد اصلاح آن بود و از تحمیل نظرهای شخصی در حد امکان خودداری نموده زیرا تجربه نشان داده در اینگونه مواقع به استفاده های شخصی و جناحی منجر می شود.
در فرهنگ اسلامی با عناوینی مثل لزوم رعایت عدالت و تقوا و همچنین انصاف و مروت مدیران را اینگونه اعمال باز دانسته اند چنانکه خداوند در قرآن کریم همگان را به رعایت میزان دعوت نموده و از طغیان در مقابل میزان باز داشته است (24)
5- رسیدن به هدف از راههای نامشروع
گرچه در سازمان تحقق هدف خیلی مهم است اما به لحاظ فرهنگ اسلامی برای نیل به آن از هر راهی جایز نمی باشد و به هر وسیله ای نمی توان برای رسیدن به اهداف و برنامه ها استفاده نمود در این زمینه بخصوص در رابطه با کسب درآمدهای نامشروع بسیار تاکید شده چه در امور شخصی یا امور مدیریتی فرقی نمی کند همانگونه که اسراف در بیت المال حرام است کسب درآمد از راههای خلاف قانون و غیرشرعی نیز حرام است و همانگونه که از طرف بیت المال نباید به سود افراد عمل کرد از حق یک فرد نیز نمی توان به سود بیت المال عمل کرد. نمونه هایی که خلاف شرع و قانون محسوب می شود عبارتند از:
– رشوه دادن یا گرفتن برای تحقق قانون
– دروغ گفتن و تهمت زدن برای کسب درآمد
– هدیه دادن یا گرفتن به منظور تطمیع یا تهدید
– امتیازهای بی جا دادن یا گرفتن
– زیرپاگذاشتن حقوق کارگر یا کارمند
– ظلم کردن به کارفرما و متصدیان امور
– کم گذاشتن از معیارها و استانداردها
باید توجه نمود کمبود اعتبارات و بودجه ها یا عقب بودن از برنامه و بروز مشکلات اداری و مالی و مانند اینها هیچکدام توجیهی برای دست زدن به هر یک از موارد فوق نمی باشد. در صورت ارتکاب هر کدام از موارد فوق مدیران در مقابل قانون به خصوص در قیامت مورد سوال واقع می شوند.

منابع:
1) «العزه لله و لرسوله و للمومنین» سوره منافقون آیه 8
2) علاقه بند علی، مقدمات مدیریت آموزش، چاپ 44 ص 6
3)سازمان امور اداری واستخدامی، مدیریت اسلامی ص 12
4)طباطبایی سید مصطفی، فرهنگ نوین عربی – فارسی ص 106
5)آیه 46 سوره سباء
6)آیه 69 سوره عنکبوت
7) علاقه بند علی، مقدمات مدیریت آموزش، ص 58 تا 47
8) تقوی راد محمدعلی، لغزشگاههای مدیریت ص 2
9) همان ص 11
10) نهج البلاغه، فیض الاسلام ص 137
11) مکارم شیرازی ناصر، تفسیر نمونه جلد 15 ص 105 به نقل از غرر
12) مکارم شیرازی ناصر، تفسیر نمونه جلد 21 ص 366 به نقل از بحار
13) حر عاملی، وسایل الشیعه جلد 11 ص 279 و280
14) پاینده ابوالقاسم، نهج الفصاحه ص 446
15) محمدی ری شهری محمد، میزان الحکمه جلد 4
16) نهج البلاغه نامه 53
17) محمدی ریشهری، میزان الحکمه جلد 37 به نقل از غرر
18) نهج الفصاحه شماره 75
19) محمدی ری شهری، میزان الحکمه به نقل از بحار جلد 71 ص 307 به نقل از کافی
20) تقوی راد محمدعلی، لغزشگاههای مدیریت ص 54
21) صافی احمد، سازمان واداره امور ص 31
22)محمدی ری شهری، میزان الحکمه جلد 9 ص 309
23) مکارم شیرازی شرح نهج البلاغه ص 83
24)سوره الرحمن آیه 8