شاخصه هایی از مکتب علمی و عملی آیت الله مهدوی کنی

به گزارش پایگاه خبری پارسیان، درگذشت عالم ربانی و فقیه مجاهد آیت الله مهدوی کنی که پس از مدتی بیماری سخت رخ داد، باعث ناراحتی و غم دوست داران انقلاب شد. این فقیه پارسا و یار دیرین امام و رهبری، در جبهه های مختلف به خدمت به اسلام همت گماشته بود و در زمینه های مختلف در خدمت به نظام جمهوری اسلامی ایران می کوشید.

متن حاضر به گوشه ای از خصوصیات علمی و اجتماعی این فقیه پارسا می پردازد. نگاهی به یک عمر تلاش خالصانه آیت الله مهدوی کنی نشان از آن دارد که 8 شاخصه زیر از اصلی ترین ویژگی های مکتب علمی و عملی ایشان بوده است: 1. ثبات و ایستادگی در راه حق، 2. اعتدال در عین شجاعت و صراحت، 3. مقابله با سکولاریسم و التقاط، 4. تربیت نیروی متعهد و متخصص، 5. تحمل مخالف بر اساس اسلام و نه لیبرالیسم، 6. فقه جواهری، 7. آزادگی و حریت و عدم وابستگی، 8. عدم دنیاطلبی. همین امر باعث شد که رهبر معظم انقلاب در پیام خویش در رحلت ایشان بیان دارند که: «همه جا و همه وقت در موضع یک عالم دینی و یک سیاستمدار صادق و یک انقلابی صریح ظاهر شد و هرگز ملاحظات شخصی و انگیزه های جناحی و قبیله ای را به حیطه ی فعالیتهای گسترده و اثرگذار خود راه نداد. این انسان بزرگ و پرهیزگار، همه ی وزن وزین خود را در همه ی حوادث این دهها سال در کفه ی حق و حقیقت نهاد و در دفاع از راه و سیره ی انقلاب و نظام، کوتاهی نورزید.»

از دست دادن عالمان ربانی، صدمه ای جبران ناپذیر و خسرانی است که در روایات ما از آن به ثلمه یاد شده است: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ(ع) قَالَ کَانَ عَلِیٌّ(ع) یَقُولُ: «… إِذَا مَاتَ الْعَالِمُ ثُلِمَ فِی الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَایَسُدُّهَا شَیْ ءٌ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَة.» (المحاسن للبرقی، باب حق العالم، ج 1، ص: 233) عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام، قَالَ: «إِذَا مَاتَ الْمُؤْمِنُ الْفَقِیهُ، ثُلِمَ فِی الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا یَسُدُّهَا شَیْ ء.» (الکافی (ط – دارالحدیث)، ج 1، ص: 91)
ارتحال عالم ربانی و فقیه مجاهد حضرت آیت الله مهدوی کنی که به حق مصداقی از فقهای مؤمنین و علمایی بودند که عمری را در راه خدمت به اسلام صرف کردند، باعث غم و اندوه مؤمنان علاقه مند به انقلاب اسلامی گردید. این فقیه مجاهد از یاران دیرین انقلاب و نظام اسلامی بودند. به واسطه خدمات فرهنگی و سیاسی فراوانشان، در حقیقت صاحب یک مکتب و ممشای خاص خود بودند که متن حاضر به برخی از شاخصه های اصلی مکتب سیاسی و فرهنگی آیت الله مهدوی کنی می پردازد.
1. ثبات و ایستادگی در راه حق
آیت الله مهدوی کنی در طول دوران طولانی فعالیت سیاسی خود همواره به این امر مشهور بودند که در راه حقی که می شناسند با ثبات و ایستادگی همراه هستند و دچار نوسان در تصمیمات و تذبذب در رأی و اندیشه خود نمی شدند. این فقیه مجاهد، ثبات قدم را با اقدام و فعالیت در راه حق همراه کرده بود و در دوران طولانی فعالیت های سیاسی خود همواره بر یک روش و منش خاص متخذ از مبانی فقاهتی خود استوار بود.
2. اعتدال در عین شجاعت و صراحت
آیت الله مهدوی کنی مشهور به روحیه اعتدالی و پرهیز از افراط و تفریط بودند، اما این اعتدال مانع صراحت و شجاعت ایشان نبود. ایشان هرگز به بهانه اعتدال، دچار سستی و تساهل با باطل گرایان نشدند و در عین آن که از افراط و تفریط پرهیز داشتند، در دفاع از حق صراحت و شجاعت به خرج می دادند. ایشان بارها بر این مضمون تأکید می کردند که حزب اللهی بودن و حامی انقلاب بودن با عقل و درایت همراه است. همین شجاعت و صراحت و درک صحیح از اعتدال بود که از آیت الله مهدوی مبارزی سخت کوش ساخت که سالها شکنجه و فشار رژیم پهلوی را تحمل کرد و دست از حمایت از حق و راه بر حق استاد خویش حضرت امام خمینی – رحمت الله علیه – برنداشت و پس از انقلاب نیز در راه دفاع از آرمان های انقلاب در صحنه های مختلف حاضر شد. اعتدالی بودن ایشان مانع آن نبود که مسؤولیت کمیته های انقلاب را در بحرانی ترین زمان ها بر عهده بگیرد و در زمان لازم به وزارت کشور و نخست وزیری برود. آری او را باید حقیقتاً نخست وزیر امام خمینی دانست، کسی که امام در باره او فرموده بودند که «ما از قبل به ایشان ارادت داشتیم و ارادت داریم و در آینده هم ارادت خواهیم داشت.»
3. مقابله با سکولاریسم و التقاط
از جنبه های مهم شخصیت آیت الله مهدوی آن بود که ایشان اسلام بریده از اجتماع و سیاست، اسلام محدود به مسجد و منبر، اسلام سکولار به ظاهر مقدس نما را اسلامی پوشالین می دانستند و بارها تأکید می کردند که دشمنان اسلام برخی را به این اسم که قداست اسلام با فعالیت سیاسی خدشه دار می شود، فریب داده اند و نباید فریب چنین قداست های دروغینی را خورد. از آن سو آیت الله مهدوی کنی در برابر التقاط و بستن حاصل دیگر اندیشه ها به اسلام نیز با صراحت و شجاعت مقابله می کردند. در دورانی که مد اندیشه روز التقاط اسلام و مارکسیسم بود، ایشان بر نزاهت اسلام از مارکسیسم تأکید داشتند و در دورانی که التقاط اسلام و لیبرالیسم بین برخی از متفکران رایج شد، ایشان بر مقابله با لیبرالیسم تأکید کردند. از این جهت است که ایشان را باید از مدافعان اصلی اسلام ناب و پیراسته ی از مارکسیسم و لیبرالیسم و هر التقاط دیگری دانست. اسلام نابی که استاد ایشان حضرت امام خمینی(ره) نماد آن در دوران معاصر بود.
4. تربیت نیروی متعهد و متخصص
در میان یاران انقلاب و سران مبارزان و مجاهدان در راه اسلام، این اندیشه که انقلاب اسلامی نیازمند به نیروی متعهد و متخصص است، اندیشه ای غریب و مهجور نبوده است اما در این میانه بزرگان اندکی را می توان یافت که مانند آیت الله مهدوی کنی برای اجرایی کردن این اندیشه تقریباً تمام توان خویش را وقف کند و تمام وقت خود را به دانشگاهی (تلفیق شده از حوزه و علوم روز) اختصاص دهد که از اصلی ترین اهداف آن، تربیت اسلامی است. این دقت نظر و این همت والا در اجرای این اندیشه از خصوصیات ویژه آن فقید سعید است. این هدف والا باعث شده بود که ایشان تا زمانی که جسم و سن شان امکان می داد، هر روز با دانشجویان کم سن و سال و طلاب تازه کار وقت بگذارند و برای رشد آن ها تلاش کند. نماز جماعت ایشان تا سالهای اخیر عمر شریفشان و زمانی که جسم شان اجازه می داد برقرار بود و ایشان بعد از نماز شنونده درد دلها و مشورت دهنده به دانشجویان و طلاب بودند. از سوی دیگر یکی از دغدغه های اصلی ایشان، علوم انسانی اسلامی و تلفیق میان حوزه و دانشگاه بود که برای آن تلاش فراوانی نمودند.
5. تحمل مخالف بر اساس اسلام و نه لیبرالیسم
آیت الله مهدوی کنی به تحمل مخالفان خود مشهور بودند. چه در عرصه سیاست و چه در عرصه فکر و اندیشه، در طول دهه های متوالی چنان سعه صدر و تحملی از خود نشان دادند که حتی بسیاری از دشمنان ایشان نیز به انصاف و صبر و تحمل ایشان اذعان می کردند. اما این تحمل مخالف بر اساس یک آموزه دینی و یک دستور اسلامی بود نه بر اساس تساهل و تسامح در اعتقادات دینی و گرفتاری به اندیشه های لیبرالی. به همین علت است که آیت الله مهدوی کنی را در عین تحمل مخالفان خود، مردی حامی اصول و از اصلی ترین اصولگرایان کشور می یافتیم. ایشان در دانشگاه تحت مدیریت شان نیز مخالفان فکری و عملی خود را تحمل می کردند و بر استفاده از تخصص های آن ها تأکید داشتند، اما این به معنی سستی عقیدتی و یا تساهل در مبانی اعتقادی نبود و از این رو بود که ایشان را فردی کاملاً معتقد و راسخ در اندیشه های دینی می یافتی که بر اساس همین اندیشه ها، مخالفان خویش را تحمل می کند.
6. فقه جواهری
بعد سیاسی و اجتماعی و فرهنگی شخصیت آیت الله مهدوی کنی نباید ما را از جنبه های علمی و فقاهتی ایشان غافل کند. آیت الله مهدوی کنی از برترین شاگردان امام راحل عظیم الشأن و پیش از آن از شاگردان آیت الله بروجردی بودند. فقاهت ایشان در سالهای آخر دهه 30 مسلم بود و از سال 1340 به تهران آمدند و به عرصه دیگری از خدمت به دین پا گذاشتند که نافی و مانع تداوم حرکت علمی ایشان نبود. بر این اساس ایشان در آخر عمر مبارکشان بیش از 5 دهه بود که فقیه مسلم بودند و در عرصه های مختلف علوم اسلامی صاحب نظر محسوب می شدند. در مبانی فقهی نیز ایشان نمادی از اعتدال بودند، نه به بهانه فقه پویا، مبانی و اصول فقه شیعه را کنار می گذاشتند و نه کسی می توانست ایشان را به تصلب در فکر و جمود در اندیشه متهم کند. ایشان به مبانی فقه جواهری که امام راحل و استاد ایشان بر آن تأکید داشتند، پایبند بودند.
7. آزادگی و حریت و عدم وابستگی
آیت الله مهدوی کنی اهل قبیله گرایی در سیاست نبود. آزادگی و حریتی که ایشان داشت، در عین درایت و سیاستی که در اعما ل و رفتار خود به خرج می داد، باعث می شد که حقیقتاً وابسته به یک گروه خاص یا جریان مخصوص نباشد. البته ایشان را باید یک فقیه جریان ساز و از سران تأثیرگذار در تحولات سیاسی کشور دانست اما این باعث نمی شد که فقیهی مجاهد مانند ایشان به دام حزب بازی و گروه گرایی بیافتد.
8. عدم دنیاطلبی
از خصوصیات مهم آیت الله مهدوی کنی و مکتب او در سیاست این بود که او برای رسیدن به پستی تلاش نکرد، در عین حال همواره برای خدمت آماده بود. در عالم سیاست این که کسی به بالاترین مناصب اجرایی مانند نخست وزیری برسد اما برای رسیدن به آن پست و ماندن در آن تلاشی نکند و وقتی که احساس می کند که دیگران می توانند آن پست را بر عهده بگیرند به کنار رود، کم یافت می شود. او در عین این که گوشه گیر نبود، قدرت طلبی نیز نمی کرد، در سیاست فعال و در انجام به وظیفه خود آماده بود اما در طول حیات خویش فقط یکبار آن هم به اصرار دیگران برای پستی کاندیدا شد. (در ریاست جمهوری سال 60 به نفع رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای انصراف دادند و فقط در انتخابات خبرگان بود که شرکت جستند). علاوه بر این آیت الله مهدوی کنی در حالی از دنیا رفت که مالی از دنیا نیاندوخت و خانواده و اطرافیان خود را نیز در مناصب حکومتی و فرصت های اقتصادی رها نکرد، بلکه با نظارتی جدی باعث شد که خاندان و اطرافیان او به لحاظ مالی و سیاسی سالم و پاک باشند و بمانند.
همین ویژگی های مهم و خصوصیات برجسته بود که باعث شد رهبر معظم انقلاب در پیام تسلیت خویش نسبت به ایشان بیان دارند که:
«بسم الله الرحمن الرحیم.
با تأسف و تأثر اطلاع یافتیم که عالم مجاهد و پارسا حضرت آیت الله آقای حاج شیخ محمّد رضا مهدوی کنی(ره) دار فانی را وداع گفته و دوستان و ارادتمندان خود را داغدار کرده است. این عالم بزرگوار ازجمله ی نخستین مبارزان راه دشوار انقلاب و از چهره های اثرگذار و یاران صمیمی نظام جمهوری اسلامی و از وفاداران غیور و صادق امام بزرگوار بود و در همه ی عرصه های مهم کشور در دوران انقلاب شجاعانه و با صراحت تمام نقش آفرینی کرد. از عضویت در شورای انقلاب و سپس تشکیل کمیته های انقلاب در آغاز تأسیس نظام اسلامی تا تصدی وزارت کشور و سپس قبول نخست وزیری در یکی از سخت ترین دورانهای جمهوری اسلامی و تا ورود در عرصه ی تولید علم و تربیت جوانان صالح و تأسیس دانشگاه امام صادق(ع) و تا امامت جمعه تهران و سرانجام ریاست مجلس خبرگان، همه جا و همه وقت در موضع یک عالم دینی و یک سیاستمدار صادق و یک انقلابی صریح ظاهر شد و هرگز ملاحظات شخصی و انگیزه های جناحی و قبیله ای را به حیطه ی فعالیتهای گسترده و اثرگذار خود راه نداد. این انسان بزرگ و پرهیزگار، همه ی وزن وزین خود را در همه ی حوادث این دهها سال در کفه ی حق و حقیقت نهاد و در دفاع از راه و سیره ی انقلاب و نظام، کوتاهی نورزید. رحمت و رضوان الهی بر روان پاک او باد.
اینجانب به خاندان گرامی و برادر عالیقدر ایشان و به مردم ایران و روحانیت عظیم الشأن و همه ی ارادتمندان و شاگردان و دست پروردگان آن مرحوم صمیمانه تسلیت می گویم و علوّ درجات وی را از خداوند متعال مسألت می نمایم. سیّد علی خامنه ای. 29 مهر 1393»
آری آیت الله مهدوی کنی مصداقی از این حدیث شریف بودند که: «… فَأَمَّا مَنْ کَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ حَافِظاً لِدِینِهِ مُخَالِفاً عَلی هَوَاهُ مُطِیعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ…» (الإحتجاج علی أهل اللجاج (للطبرسی)، ج 2، ص: 458)