معمای ۲۳ ساله روابط ایران و روسیه

به گزارش پایگاه خبری پارسیان، ولادیمیر پوتین در شرایطی به ایران سفر کرد، که دو روز پیش از آن خبرگزاری اینترفکس روسیه به نقل از منابع امنیتی گزارش داده بود که چندین گروه انتحاری ترور رییس جمهور روسیه در تهران را تدارک دیده‌اند و پوتین هم از این گزارش‌ها مطلع شده است. پوتین که در آلمان به سر می‌برد، در واکنش به این اخبار گفت: «البته که به تهران می‌روم. اگر من به حرف‌های سرویس‌های امنیتی گوش کنم، هرگز نباید از خانه‌ام بیرون می‌آمدم.»

در همین حال «محمدعلی حسینی» سخنگوی وقت وزارت خارجه ایران، گزارش‌های منتشر شده را بی‌اساس خواند و آن را در راستای فعالیت‌های روانی دشمنان مناسبات ایران و روسیه دانست. ۱۲ دی ماه همان سال اعلام شد که عامل پخش شایعه ترور پوتین در تهران که یکی از کارکنان یک شرکت مخابراتی بوده، بازداشت شد.

اجلاس سران کشورهای حاشیه دریای خزر گرچه نتیجه مشخصی درباره تعیین رژیم حقوقی دریای خزر نداشت و توافقی حاصل نکرد، اما از اهمیت سفر پوتین به تهران نکاست؛ چرا که پوتین با رهبر انقلاب دیدار کرد، بر تکمیل نیروگاه اتمی بوشهر تاکید کرده و دو ماه پس از سفر او، اولین محموله سوخت هسته‌ای مورد نیاز نیروگاه بوشهر به ایران ارسال شد.

روابط سینوسی؛ از عصر صفویه

روابط ایران و روسیه را می‌توان یکی از پر فراز و نشیب‌ترین روابط سیاسی دانست که گرچه در چند دهه اخیر به موفقیت‌هایی دست یافته، اما هنوز به نقطه ثبات نرسیده است. دلایل این کندی در پیشرفت روابط را می‌توان در تاریخ روابط ایران و روسیه از دوران صفویه تاکنون یافت؛ زمانی که هر کدام از دولت‌های اروپایی تلاش کردند برای کسب منافع اقتصادی و همچنین تضعیف دولت عثمانی، به پادشاهان صفوی نزدیک شوند، اما روابط روسیه با ایران در آن زمان، تنها از دریچه سیاسی و نظامی بود، نه تجاری و بازرگانی.

اولین بار در زمان شاه عباس اول، مناسبات ایران و روسیه وارد روابط تجاری شد. اما بر تخت نشستن پتر کبیر، سبب شد تا دوباره حمله به ایران در دستور کار قرار گیرد. پادشاهی سلطان حسین در ایران هم به انگیزه‌های توسعه‌طلبانه پتر کبیر برای تصرف ایران دامن می‌زد. حمله ارتش پتر کبیر در اردیبهشت ۱۱۰۲ به مرزهای ایران در حالی آغاز شد که محمود افغان بر تخت پادشاهی ایران نشسته بود. سربازان روسیه از رودخانه ولگا به دریای مازندران رسیدند و داغستان را اشغال کردند و پس از تصرف شماخی و دربند، به بادکوبه و گنجه دست یافتند و سرزمین‌های پهناوری از خاک آن روز ایران و حتی گیلان و مازندران امروز را هم جدا کردند. در همین حال حکومت عثمانی هم بخش‌های دیگری از خاک ایران را تصرف کرد و بخش‌های شرقی به روسیه رسید و بخش‌های غربی به عثمانی.

عقب‌نشینی بزرگ؛ از ترس لشکر نادر

ظهور نادرشاه افشار اما روسیه را عقب نشاند. نادر پس از آنکه عثمانی را مجبور به ترک خاک ایران کرد، روسیه را تهدید کرد که خاک ایران را ترک کنند. نوادگان پتر کبیر هم از ترس ناتوانی از مقابله با لشکر نادر، شبانه از گیلان مازندران و قفقاز خارج شدند. اولین قرارداد انحصار تجارت روسیه در زمان علی‌مرادخان زندی بسته شد و انحصار تجارت در گیلان و مازندران به روسیه رسید.

پس از آن نفوذ دولت روسیه در ایران و جنگ‌های میان دو کشور، موجب تحمیل قراردادهای ترکمانچای و گلستان به ایران و وارد آمدن ضربه‌های سهمناک به استقلال ایران شد و زمینه سوءاستفاده انگلستان را نیز فراهم آورد. قرارداد ترکمانچای و قرارداد ۱۸۵۷ پاریس، به ترتیب روسیه و انگلستان را حاکمان بلامنازع ایران ساخت و رقابت برای کسب منافع بیشتر از شاهان قاجار چنان بود که بیشتر منابع کشور در دستان بیگانگان اداره می‌شد.

انقلاب اکتبر؛ تغییر مسیر روسیه

اما پس از انقلاب بلشویکی در اکتبر ۱۹۱۷ که ۹۷ سال پیش رخ داد، روابط روسیه با ایران تغییر اساسی کرد و دولت شوروی سوسیالیستی تلاش کرد ایران را جذب بلوک قدرت خود کند. به همین دلیل بود که تمام امتیازات اخذ شده از ایران در زمان روسیه تزاری را باطل کردند و در اولین قدم، قرارداد ۱۹۰۷ را لغو کردند. این قرارداد در جنگ جهانی اول امضا شد و ایران را به سه منطقه تحت نفوذ روسیه، انگلیس و منطقه بی‌طرف تقسیم می‌کرد.

دولت شوروی در زمان رضاشاه و محمدرضا پهلوی که ایران جزء کشورهای وابسته به بلوک غرب بود، در رفتار با ایران نرمش نشان می‌داد و حتی تلاش می‌کرد روابط دو جانبه را در سطوح مختلف اقتصادی، سیاسی و حتی نظامی گسترش دهد. اما با پاسخ منفی اما محتاطانه محمدرضا پهلوی مواجه شد که گرچه مایل به برقراری روابط تجاری و بازرگانی بود، اما به دلیل وابستگی به بلوک غرب، تمایلی به نزدیک شدن به شوروی نداشت.

حمله به افغانستان و حمایت از عراق؛ موانع رابطه

پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، در ابتدا تغییر جدی در روابط ایران و شوروی ایجاد نکرد و دولتمردان آن کشور با به کار بردن تعبیر «انقلاب اسلامی» نشان دادند که در برابر مردم ایران نیستند. سقوط شاه موجب تضعیف امریکا در خاورمیانه، خروج ایران از پیمان سنتو و انحلال دو مرکز نظامی و استراتژیکی امریکا در «بنده‌شاه» و «کبکان» شد و طبیعی بود که شوروی از این رخدادها راضی باشد و شکست اردوگاه غرب در ایران موجب شادمانی آنها بود.

تهاجم شوروی به افغانستان برای پشتیبانی از دولت کمونیست آن کشور که ۹ سال اشغال و درگیری و کشتار در پی داشت و یک میلیون کشته و ۵ میلیون مهاجر و آواره بر جای گذاشت، اما واکنش انقلابی امام خمینی رحمةالله‌علیه را برانگیخت و روابط دو کشور دچار تنش شد. دستگیری سران حزب توده در ایران در اردیبهشت ۱۳۶۲ به اتهام تلاش برای براندازی، روابط ایران و شوروی را سردتر کرد و ۱۸ دیپلمات شوروی از ایران اخراج شدند. این در حالی بود که پیروزی‌های پیاپی ایران در جنگ تحمیلی که از سال ۱۳۶۱ آغاز شده بود، شوروی را به حمایت آشکار از دولت عراق واداشته بود.

پایان جنگ سرد؛ پایان سردی روابط

با روی کار آمدن گورباچف و همچنین پایان جنگ تحمیلی ۸ ساله عراق علیه ایران، ارسال پیام امام خمینی رحمةالله‌علیه به گورباچف و همچنین ملاقات ادوارد شوارد نادزه وزیر خارجه شوروی با امام و تسلیم پیام گورباچف، همگی نشانه‌هایی از روابط نزدیک‌تر ایران با شوروی بودند. دیدار هاشمی رفسنجانی از مسکو در سال ۱۳۶۸ را می‌توان نخستین گام عملی برای برقراری مناسبات دو جانبه دانست که با امضای توافقنامه تسلیحاتی برای تقویت ظرفیت دفاعی ایران به سرانجام رسید.

یک سال بعد اما ظهور یلتسین که در پی نزدیک کردن روسیه به غرب بود، بار دیگر روابط ایران و روسیه را با بن‌بست مواجه کرد. با این حال روی کار آمدن ولادیمیر پوتین دو سال پس از فروپاشی شوروی، توانست روابط ایران و روسیه را وارد دوران ثبات کند. گرچه اختلاف در تعیین رژیم حقوقی دریای خزر و لاینحل ماندن آن پس از ۲۳ سال مذاکره و ۴ دوره برگزاری نشست روسای جمهور، به جایی نرسیده است و همچنان روسیه، قزاقستان، آذربایجان و ترکمنستان موانعی جدی در حق حاکمیت ایران بر ۲۰ درصد دریای خزر ایجاد کرده‌اند؛ حقی که به صراحت در قرارداد سال ۱۹۴۰ بر آن تاکید شده است.

چهارمین نشست سران کشورهای ساحلی دریای خزر دوشنبه ۷ مهر سال جاری در آستراخان روسیه برگزار شد و توافقاتی هم در بر داشت، اما موضوع اصلی اختلافی که حل و فصل نهایی نظام جدید حقوقی در دریای خزر است، همچنان سربسته و بی‌نتیجه مانده است. معمایی که صدها جلسه در سطح کارشناسان، وزاری خارجه و روسای جمهور نتوانسته پاسخی برای آن بیابد.