نیم نگاهی به وزارت آموزش و پرورش دولت یازدهم/ جای خالی گفتمان امام(ره) در وزارت انسان‌ساز

نیم نگاهی به وزارت آموزش و پرورش دولت یازدهم/

جای خالی گفتمان امام(ره) در وزارت انسان‌ساز

جای خالی گفتمان امام(ره) در وزارت انسان‌ساز

در شرایطی که وزارت آموزش و پرورش در جهتی حرکت می کند که افراد مرفه و بی درد را به طور نامطلوب و ناعادلانه تحت حمایت خود قرار می دهد شورش اشرافیت بر جمهوریت که به حق در سال 88 به فتنه مورد حمایت آمریکا نسبت داده شد موضوع عجیب و دور از انتظاری نیست

به گزارش پارسیان به نقل از شبکه اطلاع رسانی دانا؛ علی مهدوی در یادداشتی نوشت:

از خاطرم نمی رود روزی را که معلم دبیرستان مان رو به همه گفت: «شما خیلی خوبید». برای همه هم کلاسی ها این سوال پیش آمد که منظور این معلم دلسوز چی است، تا اینکه خودش لب به سخن گشود و ادامه داد: «در کلاس های خصوصی که با مایه دارها دارم خیلی تلاش می کنم تا چیزی یادشان دهم اما سخت است ولی شما که در محله مستضعف تهران زندگی می کنید بدون اینکه خبری از پول و کتاب های کنکور و غیره باشد درستان را می خوانید».

وقتی پیامبر گرامی اسلام وارد مدینه شدند خیلی از مرفهین و سران قبایل تلاش داشتند پیامبر از شتر خود پیاده و در منزل آنان ساکن شوند، اما پیامبر هیچ کدام از این دعوت ها را نپذیرفتند و فرمودند: «انها ماموره» یعنی این شتر دنبال دستور حرکت می کند.

شتر رفت و رفت و رفت تا به خانه فقیرترین یا یکی از فقیرترین افراد مدینه رسید و پیامبر وارد آن خانه شدند.

پیامبر اکرم با این حرکت شان از همان ابتدا بنیان این تفکر را گذاشتند که اسلام نگاه ویژه ای به فقرا و مستضعفین به عنوان همراهان همیشگی دین خدا دارد.

این شیوه زندگی پیامبر اسلام البته در بیانات حضرت امام به عنوان بنیانگذار انقلاب اسلامی نیز به صورت اصلی بنیادین مورد تاکید قرار گرفت تا جایی که  ایشان فرمودند «باید… مصلحت پابرهنه‏ها و گودنشین‌ها و مستضعفین، بر مصلحت قاعدین درمنازل و مناسک و متمکنین و مرفهین گریزان از جبهه و جهاد و تقوا و نظام اسلامى مقدم باشد…».

اما متاسفانه بعد از جنگ و روی کار آمدن دولت کارگزاران این نگاه خاص به مستضعیفن کم رنگ و کم رنگ تر شد تا به وضعیتی که اکنون در آن هستیم و نیاز به شرح ندارد رسیدیم.

صحبت های اخیر وزیر آموزش و پرورش مبنی بر تعیین اولویت های این وزارتخانه، قبل از هر چیز ذهن آشنایان با مرام و مسلک حضرت امام را به این مهم متوجه می کند که آنچه در این وزارتخانه کلیدی که مسئولیت انسان سازی و تربیت نیروهای آینده کشور را بر عهده دارد می گذرد کم ترین همخوانی را با بنیان های فکری حضرت امام دارد.

آقای فانی چهار موضوع ارتقای کیفیت مدیریت آموزشگاهی، ساماندهی و بهسازی نیروی انسانی در آموزش و پرورش، عملیاتی کردن بودجه آموزش و پرورش و توسعه مشارکت همه‌جانبه را به عنوان اولویت های سال 93 وزرات خانه متبوعش اعلام کرده است.

منظور این نیست که موارد ذکر شده توسط ایشان ایرادی دارد اما بی شک می توان از این سخنان پی به تکرار همان حرف های تکراری و حرکت در همان رویه سابق که این وزارت خانه را به اینجا رسانده، برد. به عبارت دیگر هیچ عزمی از سوی مسئولین این بخش از کابینه برای رجوع به گفتمان امام دیده نمی شود.

بیش از همه، کسانی که توان مالی آن را ندارند تا فرزندانشان در مدارس غیرانتفاعی و برگزیدگان تحصیل کنند متوجه این موضوع شده اند که هر چه کم درآمدتر باشی از تحصیل مطلوب تر محروم تری؛ به این شکل که در مدارس دولتی آن انگیزه قدیمی که تبدیل به نوستالژی زمان ما شده، دیگر آنچنان که باید و شاید در معلمان وجود ندارد و معلمان این مدارس در قبال آموزش بهتر تدریس خصوصی را به دانش آموزان پیشنهاد می دهند.

بحث بر سر این نیست که تمام معلمان این مدارس چنین شیوه ای را دنبال می کنند بلکه این موضوع به حدی گسترش یافته که لازم است در این زمینه هشدارهای لازم داده شود تا شاید موثر واقع شود.

سرمایه گذاری که در آموزش و پرورش صورت می گیرد یک تفاوت اساسی با خیلی نهادهای دیگر دارد و آن این است که در سال ها بعد قرار است از این سرمایه استفاده شود.

به عنوان یکی از مهم ترین بخش هایی که قرار است در سال های آتی از این سرمایه های انسانی در آن استفاده کرد می توان به وزات خارجه اشاره کرد.

انتخاب این وزارتخانه مهم به عنوان مثال، به این دلیل است که افراد بلندپایه این بخش از دولت به خاطر ارتباط گسترده و رسمی که با دیپلمات های کشورهای دیگر دارند نقش مهمی در عزت بخشی به کشور دارند.

مطمئنا افرادی می توانند در خط مقدم دستگاه دیپلماسی کشور در مقابل دنیای استکبار سینه سپر کنند که درد و رنج کشیده باشند و با کوچکترین تهدیدی در لاک انفعال و وادادگی فرو نروند.

اما متاسفانه سیاستی که با سرعت در وزارت آموزش و پرورش اعمال می شود آینده ای ناهمسو با گفتمان حضرت امام در این زمینه را رقم می زند و بی شک با این وضعیت نمی توان انتظار تربیت انسان هایی منطبق با اندیشه علوی داشت.

نکته شایان ذکر اینکه تجربه فتنه آمریکایی – اسرائیلی 88  نشان داد فربه شدن افرادی اندک نسبت به کل جامعه از ثروت های مملکت از دید طراحان و مجریان انقلاب های رنگی به هیچ وجه پنهان نمی ماند و بر روی آن سرمایه گذاری خاص می کنند.

سوق دادن کشور به سمت اشرافیت که از زمان کارگزاران آغاز شد موضوعی نبود که یکدفعه صورت گرفته باشد بلکه یکی از زمینه های مهم شکل گرفتن این آفت که بیش از همه دین مردم را نشانه گرفته است در آموزش و پرورش رخ می دهد.

درست است که جامعه پذیری در سنین بالا نیز اتفاق می افتد اما در سنینی که هنوز انسان شخصیتش شکل نگرفته بسیار سفت و سخت تر صورت می گیرد.

بنا بر این در شرایطی که وزارت آموزش و پرورش در جهتی حرکت می کند که افراد مرفه و بی درد را به طور نامطلوب و ناعادلانه تحت حمایت خود قرار می دهد شورش اشرافیت بر جمهوریت که به حق در سال 88 به فتنه مورد حمایت آمریکا نسبت داده شد موضوع عجیب و دور از انتظاری نیست.

موضوع حائز اهمیت اینکه بر دولت یازدهم که با شعار زیبای اعتدال بر سر کار آمده فرض است به این وزارتخانه مهم و حیاتی نگاه استراتژیک داشته باشد چرا که انسان هایی که در این نهاد مهم در چتر حمایتی دولت قرار دارند قرار است در آینده ای نزدیک مسئولیت های کلیدی را بر عهده بگیرند.

دولت مدعی اعتدال باید با این دید به مسئله نگاه کند که انقلاب اسلامی ایران از آغاز شکل گیری تاکنون با بحران های بسیار سخت و پیچیده ای روبه رو بوده که بی شک و طبق مستندات کسانی در زمان حادثه در مقابل دشمن سینه سپر کرده اند که با هیاهوی دشمنان خارجی و دنباله های داخلی شان جا نزده اند.

نکته پایانی نیز اینکه بنیانگذار انقلاب اسلامی با نگاه عمیق و دوراندیشانه ای که به تاریخ تحولات انقلابات مختلف در طول تاریخ داشته اند از قبل تذکر لازم را به همه بخصوص دولتمردان مختلف داده اند که «آن هایی که در خانه های مجلل راحت و بی درد آرمیده اند و فارغ از همه رنج ها و مصیبت های جانفرسای ستون محکم انقلاب و پابرهنه های محروم تنها ناظر حوادث بوده اند و حتی از دور هم دستی بر آتش نگرفته اند نباید به مسئولیت های کلیدی تکیه کنند که اگر به آنجا راه پیدا کنند چه بسا انقلاب را یک شبه بفروشند و حاصل همه زحمات ملت را بر باد دهند»(صحیفه امام ج۲۰ – ص۳۳۳).