پاسخی برای آقای سریع‌القلم

به گزارش پایگاه خبری پارسیان متن یادداشت محمد اسماعیلی با عنوان «پاسخی برای آقای سریع‌القلم» ، به‌شرح ذیل است:

مدتی است مقالاتی از دکتر محمود سریع القلم از اساتید صاحب‌نام و سرشناس دانشگاه شهید بهشتی در حوزه توسعه و ان‌شاءالله با رویکرد دلسوزانه نسبت به حل مشکلات کشور در سایت‌های مختلف منتشر می‌شود که تا کنون کمتر به آن پرداخته شده است. قبل از پرداختن به نقد برخی از دیدگاه‌های نام‌برده به چند نکته اشاره می‌کنیم.

باید بپذیریم که عناوین و القاب و همچنین مدارک دانشگاهی اگرچه مایه افتخار و سربلندی است ولی هیچ‌گونه حاشیه امنی برای افراد محسوب نمی‌شود و نباید چنین تصور شود که این عزیزان هرچه بگویند وحی منزل است و ما باید در سیاست گذاری کشور از آن تبعیت کنیم، خصوصاً اینکه ایشان علاوه بر دارا بودن جایگاه استادی از زمره مشاورین ریاست محترم جمهوری نیز محسوب می‌شوند و نظرات ایشان می‌تواند در تدبیر ریاست محترم جمهور در اداره کشور تأثیرگذار باشد. باید تمرین کنیم نظرات مفید و سازنده را از میان نظرات و دیدگاه‌های ضعیف و یک‌جانبه استخراج کنیم و از آن کمال استفاده را به عمل آوریم اگرچه مطالبی با این سبک و سیاق همچون مال حلال مخلوط به حرامی است که خوردن آن چندان لطفی هم ندارد.

باید تمرین کنیم که پذیرای انتقاد و نقد دلسوزانه دیگران باشیم و این حقیقت را باور کنیم که کندوکاو و نقد نظرات توسط دیگران باعث بالندگی و پختگی نظرات و دیدگاه‌ها می‌شود.

آقای دکتر سریع القلم در مقاله اخیرشان با عنوان “مهمترین مشکل کشور چیست؟” با ذکر مثال‌هایی از کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و منطقه‌ای در شمال کالیفرنیا و همچنین آزمایشات موشکی چینی‌ها به این نکته اشاره می‌کند که همه کشورها به فکر توسعه و افزایش توانمندی هستند ولی در کشور ما برخی تصور می‌کنند که مسئله اصلی ما ایرانیان عراق است.

برداشتی که خواننده از مجموعه مقاله‌ها و زاویه دید نویسنده دارد این است که در کشور ما هیچ‌کس به فکر فن‌آوری و تکنیک نیست و سرمان به مسائل عراق و تلاش برای تغییر در نظام بین المللی گرم است و از مسئله اصلی که همان توسعه است غافل شده‌ایم.

ای‌کاش استاد ارجمند موضوعات مختلف را این‌چنین به هم گره نمی‌زد و به این نکته توجه می‌کردند که اگرچه تحولات عراق به‌طور حتم برای ما ایرانیان مهم است و دستگاه سیاست خارجی و مراجع ذی‌ربط به وظایف خود عمل می‌کنند ولی هرگز این‌چنین نبوده است که موضوع عراق مسئله اصلی ما باشد. کاملاً طبیعی است وقتی در همسایگی ما کشوری با این‌چنین مشکلاتی دست به گریبان است و هرروز در این کشور عده‌ای به خاک و خون کشیده می‌شوند نباید انتظار داشته باشیم که رسانه‌ها از کنار آن بی‌تفاوت عبور کنند و حتی به انعکاس اخبار آن هم نپردازند.

نکته‌ای که از فحوای نوشته‌ها دریافت می‌شود این است که سرمان به کار خودمان باشد و تلاش کنیم چیزی شبیه کره جنوبی، قطر و… شویم و این از همان حرفهایی است که این اواخر طرفدارانی هم پیدا کرده است و به‌دلیل هدف گرفتن مبانی اصولی انقلاب اسلامی لازم است که به‌صورت مستوفی توسط کارشناسان مورد بحث و پاسخگویی قرار گیرد.

آقای دکتر، شما بهتر از هرکسی می‌دانید که دعوای اصلی ما با آمریکا بر سر همین موضوع است و حتی اگر صحبت‌های توهین آمیز اخیر نخست وزیر انگلیس در سازمان ملل را نیز مرور کنید به همین نکته می‌رسید که انتظارات غرب از ما انتظاراتی بس توهم‌آمیز و مداخله گرایانه است. به‌عبارت ساده‌تر ما نظم و نظام بین المللی را که آمریکایی‌ها مدیر آن باشد برنمی‌تابیم و آنها نیز موضوعاتی مثل دفاع از تروریسم, حقوق بشر و انرژی هسته‌ای را بهانه‌ای قرار داده‌اند برای فشار و تحریم.

آقای دکتر، اگر ما هم این نظم و این کدخدایی آمریکا را پذیرفته بودیم شاید به‌تدریج به یکی از کشورهایی که شما نام برده‌اید می‌رسیدیم کما اینکه در زمان نظام ستم‌شاهی همین وضعیت را داشتیم و عجیب این که با وجود نزدیک به پنجاه هزار مستشار خارجی در کشور وضعیت معیشت و زندگی مردم همانی بود که تصاویر و مستنداتش الآن موجود است.

آقای دکتر، چه ضرورتی دارد که حرفهای درست و دلسوزانه خود را با برخی شعارهای عوام پسندانه و بعضاً دشمن‌پسند مخلوط کنید.

اشاره کرده‌اید که در کشور نگاه سیستمی وجود ندارد و به همین خاطر نمی‌توانیم مشکلات کشور را اولویت بندی کنیم. نخست آنکه از فردی با این درجه از سابقه علمی انتظار می‌رود با این قطعیت کل بدنه اجرایی کشور و حاصل زحمت هزاران کارشناس را زیر سؤال نبرید و در گام بعدی به‌جای کلی‌گویی به ارائه راه‌حل منطقی بپردازید.

آقای دکتر، متذکر شده‌اید که اتاق فکر بررسی ماتریس مسائل کشور کجاست. به مدیران اجرایی بگویید در حوزه‌های مختلف و در سازمان‌های مختلف اتاق فکر تشکیل دهند و نتایج آن را هم به‌صورت مستمر از طریق رسانه‌ها به سمع و نظر مردم برسانند ولی قطعاً انتظار نداشته باشید که یک اتاق فکری باشد که همه مسائل کشور را در آن به بحث بگذارند و برای آن نسخه تجویز نمایند، اگرچه برخی دوستان شما در مجمع تشخیص مصلحت نظام تقریباً مأموریتی جز این ندارند.

آقای دکتر، شما علت العلل ناکارآمدی در ایران را فقدان ارتباطات بین المللی دانسته‌اید، ترجمه این حرف این است: ما چاره‌ای نداریم که موانع موجود بر سر راه ارتباطات بین المللی را برداریم، و شما به‌خوبی مطلع هستید که بسیاری از موانع موجود به‌دلیل مشی و ایدئولوژی کشورمان است، همان ایدئولوژی‌ای که برای آن هزاران شهید و مجروح و مفقودالاثر داده‌ایم. شما بهتر از هرکسی می‌دانید که قدرت‌های بزرگ به کمتر از نبود و انقیاد ما رضایت ندارند و از هر تلاشی برای منزوی کردن و بایکوت کردن ما در عرصه بین المللی کوتاهی نمی‌کنند، چگونه انتظار دارید کشورهای مختلف دنیا که عزت و شرف خود را مدتها پیش به پای آمریکا ریخته‌اند هم اکنون حرف ارباب خود را زیر پای بگذارند و با ما رابطه کاملاً دوستانه برقرار کنند، اگرچه جمهوری اسلامی هم‌اینک نیز با بسیاری از کشورهای دنیا روابط مستحکم و دوستانه‌ای دارد و مسیر ارتباطی خود را از میان سنگلاخ پیدا کرده است.

آقای دکتر، دهها موضوع عجیب و غریب را به فقدان ارتباطات بین المللی در کشور ربط داده‌اید که ایمنی جاده‌ها، آلودگی هوای تهران، ترافیک، نظام اداری و غیره از آن جمله‌اند و در آخر منظور خود را از بین المللی شدن سه اصل رقابت، کیفیت و استاندارد بیان کرده‌اید و این در حالی است که اولین درس سیاست این است که هر کشور و هر واحد سیاسی اقتضائات و شرایط خاص خود را دارد و بدون درنظر گرفتن این شرایط همه تحلیل‌ها نقش بر آب خواهد بود.

آقای دکتر، انتظار می‌رفت پیش از اینکه بر بین المللی بودن تأکید کنید نیم‌نگاهی به درون می‌داشتید و نوک پیکان خود را متوجه کسانی می‌کردید که از فرصت‌های پیش‌آمده خوب استفاده نکردند و باعث هدر رفتن سرمایه‌های کشور شدند. ای‌کاش به‌جای اصرار به بین المللی شدن اشاره‌ای به خیل عظیمی از دانشگاهیان و اندیشمندان در حوزه‌های مختلف می‌کردید و رمز موفقیت کشور را در فضاسازی برای این جماعت می‌دیدید.

و کلام آخر اینکه نوشته‌اید در متدولوژی علوم انسانی کارآمدترین روش فهم یک پدیده مقایسه آن با پدیده مشابه است و به همین منظور ترکیه، امارات، کره جنوبی، سنگاپور و مالزی را پیشنهاد کرده‌اید. اگرچه امکان مقایسه تک‌تک این کشورها و شرایط آنها با ما در مجال این نوشته نیست ولی به همین نکته اکتفا می‌کنم که جمهوری اسلامی به هیچ عنوان با هیچ‌یک از این کشورها از جهت تهدیدات، فرصت‌ها، نقاط قوت و نقاط ضعف قابل مقایسه نیست. بنابراین بهترین گزینه برای وضعیت فعلی ما قبل از هرچیز نگاه به درون و تکیه بر توانمندی‌های داخل کشور است، چراکه قبل از شما هم افراد زیادی در طول تاریخ با منش فکری شما همین حرفها را گفته‌اند و صدالبته اندیشمندان مسلمان و انقلابی نیز پاسخ آن را در فرصت‌های مختلف در قالب کتاب و سخنرانی و مقاله ارائه کرده‌اند.