گزارش ویژه/ فرقه های متعدد شیطان پرستی در ایران ، هبوط شیطان در ردای یک فرشته!

گزارش ویژه/

فرقه های متعدد شیطان پرستی در ایران ، هبوط شیطان در ردای یک فرشته!

فرقه های متعدد شیطان پرستی در ایران ، هبوط شیطان در ردای یک فرشته!

بهائیت، شیطان‌پرستی، وهابیت‌ و مسیحیت جدید با رویکرد صهیونیستی، و حتی گرایشات عرفانی نظیر بودیسم ، یوگابا گرایشات خاص ،اوشو، مدیتیشن و…. فرقه های معنوی نوظهوری هستند که رویکردی سلبی نسبت به دین دارند دین ستیزی و عقل ستیزی در تمامی این فرقه های نو پدید مشترک است

به گزارش پارسیان به نقل از  شبکه اطلاع رسانی دانا : شیطان در تمام داستان‌های کهن و در تمامی ادیان وجود دارد، شیطان آمده تا انسان خلیفةالله نباشد. شیطان بسان تاریکی مطلق در مقابل روشنایی و نور رحمت الهی است. هر چند در ابتدا بشر سعی داشت تا از شیطان دوری کند و از شر او در امان باشد اما بشر امروزی در پی فنا شدن در نیروی شیطان است. امروزه در دنیا تبلیغات زیادی برای عرفان یهود یا همان کابالا صورت می‌گیرد. شخصیت‌های مشهوری نظیر مادونا کابالیست می‌شوند و آموزه‌های کابالا در رمان‌های کوئیلیو نقش پررنگی پیدا می‌کند، در رمان‌های کوه پنجم، بریدا، شیطان و دوشیزه پریم و حتی کیمیاگر به روشنی تعالیم کابالا دیده می‌شود و… . این گونه می‌شود که جوانان به برخی ادیان نو پدید از جمله شیطان پرستی متمایل می‌شوند.

 

عوامل متعددی در گرایش جوانان به این فرقه‌های جدید نقش بسزایی دارند از آن جمله:
لبیک گفتن به ندای شیطان
درون انسان عرصه جنگ میان شیطان و فرشته درون است. اگر شخص اراده خود را به سوی فرشته معطوف کند، شیطان را شکست داده و تسلیم خواهد کرد، اما در صورتی انسان به پیروی از شیطان درون روی آورد، فرشته درونی را تضعیف خواهد کرد و صد البته که فرشته درون هیچ‌گاه شکست نمی‌خورد، انسان تنها می‌تواند صدای او را نشنیده بگیرد ولی امکان از بین بردنش را ندارد؛ یکی دیگر از علل جذابیت شیطان‌گرایی مخالفت و اعتراض به نظم موجود و ارزش‌های رایج اجتماعی است، که برای جوانان هیجان زا و جالب است. در این اعتقادات حرف‌های درست و نادرست به هم آمیخته و ایدئولوژی شیطانی به جهت اینکه حرف‌های درستی هم دارد، امکان تحقق و تداوم در دنیای آینده را خواهد داشت و در کنار آن نگرش‌های باطل، خشونت‌آمیز، هوس مدارانه و غیر انسانی خود را نیز عملی خواهد. جنبش شیطان‌گرایی می‌خواهد با تقدیس و مشروعیت دادن به شرارت و شیطنت، تضاد درونی و آشفتگی روانی را بکاهد و حتی وعده از بین بردن آن را می‌دهد. به همین منظور شیطان‌گرایان از مرگ خدا سخن می‌گویند تا بتوانند فرشته درون را نابود کنند و البته این توهمی بیش نیست. در این مرحله که به نتیجه نرسند ممکن است پایان دادن به هستی را پیش نهاد کنند و فکر کنند با خودکشی می‌توان از هستی و هستی بخش رو گردانند.
استفاده از نمادها
یکی دیگر از علل گرایش به جنبش‌های شیطانی استفاده وسیع آن‌ها از نمادهاست. انتقال و نشر اندیشه‌ها از طریق گفتن یا نوشتن دشوار است و تعداد محدودی از مردم با آن ارتباط برقرار می‌کنند. اما نمادها به راحتی جایگاه خود را در فرهنگ عمومی پیدا می‌کنند و به خاطر اینکه ظرفیت کار هنری دارند، به صورت جذابی در جامعه، به خصوص بین جوانان و زنان گسترش می‌یابند. نمادها همواره حامل معنا و پیام هستند و نوعی نگرش یا فکر را تداعی می‌کنند و رفتار خاصی را یادآور می‌شوند. مردم با دیدن گلدسته یاد مسجد و نماز می‌افتند. جنبش شیطان‌گرایی با استفاده وسیع از نمادها و به کارگیری ظرفیت‌های هنری نظیر گرافیک، سینما و از همه بیشتر موسیقی به عرصه آمده . نمادها و سمبل‌های شیطانی روی لباس‌ها، گردنبندها و دستبندها، انگشترها و ساعت‌ها، از کفش تا کلاه همه جا دیده می‌شود. این نمادها با طراحی‌های متنوع و زیبا افراد را جذب می‌کنند، پس از اینکه استفاده از آن‌ها تکرار شد و به عنوان بخشی از رفتار و سلیقه شخص در آمده و به نوعی هویت و خود پنداره فرد را تشکیل می‌دهد، در این شرایط با افراد دیگری که نمودهای رفتاری و ذوقی همانندی را دارند، احساس همزاد پنداری کرده و خود را از آن‌ها و آن‌ها را از خود می‌پندارد و در رفتار و گفتار و افکار به طور ناخودآگاه شبیه به آن‌ها می‌شود.
منشأ قدرت بودن شیطان
یکی دیگر از عوامل گسترش شیطان‌پرستی این که شیطان را منشأ قدرت معرفی می‌کنند و کامیابی و موفقیت در زندگی را در روزگار غلبه شیطان در گرو دست دادن با او و سپردن روح خود به شیطان اعلام می‌کنند. شیطان‌گرایان می‌گویند ما در دوران غلبه شر بر خیر زندگی می‌کنیم و این نشانه غلبه شیطان بر خداست، پس نیروی غالب نیروی شیطان است و در صورت همراهی با او می‌توان به نیروی لازم برای رسیدن به اهداف و آرزوها دست یافت.
جنبش شیطان‌گرایی در راستای جا انداختن این دروغ بزرگ که در دوران غلبه نیروی شیطان به سر می‌بریم، دست به فعالیت‌های تبلیغی گسترده‌ای زده است. رومن پولانسکی در فیلم کودک رزماری (1968) تولد شیطان را اعلام کرد، تولدی که همه از آن خوشحال اند و او را فرزند قدرتمندترین قدرتمندان می‌دانند. در فیلم دروازه نهم(1999) شیطان را به صورت نیرویی که غلبه یافته معرفی می‌کند و سرانجام در فیلم گابریل تولید سال 2008، می‌بینیم که زمین را ظلمت و پلیدی فرا گرفته و خداوند فرشتگان را برای نجات زمین می‌فرستد؛ اما آن‌ها نیز آلوده می‌شوند و در پایان گابریل که همان جبرئیل است با دلخوری از خداوند، دست از زمین می‌کشد و به آسمان صعود می‌کند، تا نگذارد که خدا فرشتگان دیگر را به زمین بفرستد. این فیلم‌ها که با تکنیک‌های بالا و جذابیت‌های زیاد داستانی تولید می‌شود، در نهایت باور یا دست کم این احتمال را تقویت می‌کند که نیرویی به نام نیروی شیطان وجود دارد و پیوستن به او بسیار مفید و مؤثر است.
میل به انتقاد و اعتراض در جوانان
یکی دیگر از عوامل جذابیت و روی آوری به جنبش شیطانی که بسیار شیطنت آمیز به کار گرفته شده، میل به انتقاد و اعتراض در جوانان است. بدون شک مدل زندگی ما که بر اساس اهداف و برنامه‌های تمدن غرب شکل گرفته با فطرت و طبیعت انسان ناسازگار و خیلی آزار دهنده است. نظام اقتصادی، سیاسی، آموزشی، فرهنگی و اجتماعی تقلید شده گاهی چهره ناخوشایندی به خود گرفته و سرشار از تباهی می‌شود و نشانه‌های این تباهی که در تار و پود تمدن معاصر و زندگی ما پیچیده، افسردگی‌ها، اضطراب‌ها، رنج‌های بیهوده، ارزش‌های پوچ نظیر پول، مدرک، مدال‌ها و جوایز مسخره بین‌المللی و هزاران پدیده موهوم و بی‌معنای دیگر است.
نوجوان و جوانی که تازه با این عرصه آشنا می‌شود و هنوز این هنجارهای بی‌معنا را درونی نکرده ستم و تجاوز به حریم خود را کاملاً احساس می‌کند و به سرکشی رو می‌آورد. دقیقاً به همین علت در دهه 1960شاهد جنبش‌های دانشجویی وسیع در آمریکا و اروپا بودیم. دقیقاً در اوج این جنبش‌ها بود که پدیده‌ای به نام موسیقی متال به عنوان موسیقی اعتراض به وجود آمد که اهدافی نظیر مخالفت با مصرف‌گرایی، فاصله فقیر و غنی، سرمایه‌داری، جنگ، فرسایش روابط انسانی و… داشت، مثلاً جوانان می‌رفتند و از زباله‌ها لباس‌های پاره پیدا می‌کردند و می‌پوشیدند تا به اختلاف طبقاتی و بی‌عدالتی اعتراض کنند، داد و فریاد راه می‌انداختند، ویژگی موسیقی متال فریاد، حرف‌های اهانت آمیز و سر و صدای بلند است. دیری نگذشت که این جنبش به جهات انحرافی سوق پیدا کرد. در بین شعارها، دعوت به استفاده از ماری‌جوانا و سایر مواد مخدر پیدا شد. این گروه‌ها از آنجا که خلاف ارزش‌های اجتماعی حرکت می‌کردند و تندی و اهانت ورد زبانشان بود و نهادهای اجتماعی نظیر اقتصاد، حکومت، آموزش، خانواده و دین را مورد حمله قرار می‌دادند، ظرفیت خوبی برای گرایش‌های شیطانی داشتند و از سوی دست‌های پنهان سرمایه‌داری به همین سمت منحرف شدند.
مخالفت و اعتراض به نظم موجود
یکی دیگر از علل جذابیت شیطان‌گرایی مخالفت و اعتراض به نظم موجود و ارزش‌های رایج اجتماعی است، که برای جوانان هیجان زا و جالب است. در این اعتقادات حرف‌های درست و نادرست به هم آمیخته شده و ایدئولوژی شیطانی به جهت اینکه حرف‌های درستی هم دارد، امکان تحقق و تداوم در دنیای آینده را خواهد داشت و در کنار آن نگرش‌های باطل، خشونت‌آمیز، هوس مدارانه و غیر انسانی خود را نیز عملی خواهد ساخت. سال‌ها طول می‌کشد تا پس از تجربه زندگی بر اساس طرح شیطانی به تعارض‌ها و رنج‌ها و ناکامی‌های آن پی ببریم و در جستجوی طرح دیگری برای زندگی برآییم. و به همان نقطه‌ای برسیم که انسان ناکام امروز رسیده است. حال چه کسی می‌خواهد نسبت به این امور روشنگری و اطلاع رسانی کند. بدون وجود هسته‌های قوی پژوهشی با مطالعات میان رشته‌ای و رویکرد آینده پژوهانه، مگر می‌توان این توطئه بزرگ را شناخت، تا در گام بعد به ترویج این شناخت اندیشید.

 

فرقه های متعدد شیطان پرستان در ایران هبوط شیطان در ردای یک فرشته!

 

سالهای پس از رنسانس را می توان به سالهای افسار گسیختگی جهان غرب در تمامی ابعاد فردی ، اجتماعی و جنبه های متعدد روابط انسانی توصیف کرد . در سالهای آغازین قرن بیستم برخی عناصر فاسد الاخلاق با اتکا به گرایش ها و نظریات توراتی و پروتستانی به‌طور مخفیانه جریان شیطان پرستی را با ویژگی هایی چون گناه گرایی ، قتل ، تجاوزات جنسی ، نابود کردن اصول اخلاقی ، بی توجهی به مسائل توحیدی و … پایه گذاری کردند. گرایش مردم جهان به معنویت، اربابان قدرت و مدیران جامعه در غرب را بر آن داشت که به مدیریت این گرایش مواج بپردازند. بیش از 20 سال از زمانی می‎گذرد که گرایش به معنویت، موج بزرگی را در دنیای غرب پدید آورد که به سمت‌ و ‌سوی معنویت دینی جهت می‌گرفت. علت هم این بود که باور‎های معنوی دینی تنها باور‎های موجود و به‎روز در جامعه بودند؛ بویژه که بعد از نهضت‌‎های دینی در شرق عالم بخصوص انقلاب اسلامی ایران، گرایش معنوی در جهان جهت اسلامی پیدا کرد و گرایش به اسلام در غرب بالا گرفت و افراد و جوانان زیادی را متأثر کرد. این گرایش اگرچه یک گرایش فطری بود، اما علل و عواملی این موج را در دنیای غرب به انحراف کشاند و از درون آن نحله هایی چون شیطان پرستی بیرون آمد. این آیین خطرناک در کشور ما دیده می شود و برخی از جوانان خواسته یا ناخواسته وارد گروه ها و دسته های مروج این آیین شده اند و شواهد دال بر این موضوع دیده شده که خود لزوم پرداختن به آن، ریشه یابی و مقابله با آن را دو چندان می کند.

 

در سال های اخیر فرقه های متعدد شیطان پرستان در ایران فعال شده اند که هر چند ماه یک بار خبری در مورد بازداشت گروهی از آنان منتشر میشود. موقعیت جغرافیایی فعالیت این جریان مخرب و ویرانگر اخلاقی برخی از شهرهای نقاط مرکزی و جنوب غربی ایران است و خشونت، خونخواری و آدم زدایی از ویژگی های آن به شمار میرود به گونه ای که برخی از جوانان هوادار این جریان‌ها با آسیب رساندن به خود و دیگران درصدد ارتقای جایگاه خویش در گروه هستند. شیطان‏پرستی معاصر، با داعیه دین و معنویت به میدان آمده‏ است، این مرام بر خلاف تصور رایج، جذابیت‏هایی دارد که فهم و درک آن برای کسانی که تصور روشنی از آموزه‏های این آیین ندارند، بسیار دشوار است، هر چند شیطان‏ پرستی جدید به تقلید از شیطان‏ پرستی قرون وسطایی شکل گرفته و بسیاری از آموزه‏های آن را در خود جای داده است، این جنبش، در نوع خود حرکت جدیدی است که باید با نگاه به ریشه‏های تاریخی اجتماعی آن در غرب تحلیل شود. شیطان‌پرستی، به معنای یک آیین و مکتب با عناصری از تفکر است.

 

شیطان‌گرایی مدرن در الگو قرار دادن ابلیس به همین معنا توجه دارد. در واقع یکی از وجوه الگو بودن ابلیس و شیطان برای شیطان‌گرایان دقیقاً همین امر است که انسان باید به دنبال قدرت برتر و توانمندی بالاتر باشد و برترین قدرت در جهان از آن کسی است که خدا را به زانو درآورد و آن کسی که چنین کاری را کرده است، کسی جز ابلیس نیست. بنابراین تصویرهایی که عهدین و بخصوص عهد عتیق و تورات از ابلیس ارائه کرده‌اند زمینه بسیار مناسبی برای ظهور جریانی در جهان غرب فراهم کرده است که خواهان قدرت بالاتر و برتر است. اساساً شیطان‌ گرایی مدرن در اعتقاد به قدرت برین و توانمندی بالا خلاصه می‌شود. اینان معتقدند کسی در این جهان ماندگار است که دارای برترین و بالاترین توانمندی‌ها و قدرت‌ها باشد. شیطان‌ گرایان می‌گویند ما در دوران غلبه شر بر خیر زندگی می‌کنیم و این نشانه غلبه شیطان بر خداست، پس نیروی غالب نیروی شیطان است و در صورت همراهی با او می‌توان به نیروی لازم برای رسیدن به اهداف و آرزوها دست یافت. در حالی‌که واقعیت چیز دیگری است. ما در دوره مهلت یافتن شیطان و متأسفانه سستی انسان به سر می‌بریم. شیطان نه تنها رقیب خداوند نیست، بلکه رقیب انسان هم نیست و اگر انسان به خود بیاید و به خدا پناه ببرد شیطان در برابر او عاجز و ذلیل خواهد شد. نیرنگ شیطان ضعیف است (نساء76) و سلطه‌ای بر اهل ایمان و توکل‌ کنندگان ندارد (نحل99) سلطه او فقط بر کسانی است که به او دل سپرده و فرمانش را می‌پذیرند و او را شریک پروردگارشان می‌پندارند (نحل100)

 

انسان هرچقدر هم خطا کند و با فطرت و خرد و فرشته درون خود مبارزه کند، نمی‌تواند وجود خود را از حضور آنها تهی سازد، زیرا فطرت در حقیقت ندای خالق و هستی بخش ماست که درون ما حضور دارد و تا هستیم او با ماست. به همین منظور شیطان‌گرایان از مرگ خدا سخن می‌گویند تا بتوانند فرشته درون را نابود کنند و البته این توهمی بیش نیست. در این مرحله که به نتیجه نرسند ممکن است پایان دادن به هستی را پیشنهاد کنند و فکر کنند با خودکشی می‌توان از هستی و هستی بخش رو گرداند. فرقه‎‎های گوناگون هرکدام سلیقه‎ای برای رفتار‎های باطنی خویش دارند؛ یعنی بر این باور نیستند که خداوند باید راه سلوک را به انسان نشان دهد، بلکه می‌گویند ما خود راه سعادت و معنوی شدن را طراحی می‌کنیم. این همان معنویت اومانیستی است. در زمان ما، ده‌ها فرقه انحرافی و آیین های عرفانی و معنوی خرد و کلان در دنیا و به تبع آن در سطح کشور به گونه‌های مختلف در حال فعالیت هستند که برخی از آنان به صورت مخفیانه و برخی در سطح تبلیغات مکتوب و برخی دیگر با نام عرفان و معنویت و نفوذ در رسانه‌های ارتباطی می‌کوشند به جای ایمان و معنویت حقیقی، پیروانی را گرد خود جمع کنند و بهره‌های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی خود را ببرند.

 

از فرقه های نوظهور تا شیطان پرستی

 

بهائیت، شیطان‌پرستی، وهابیت‌ و مسیحیت جدید با رویکرد صهیونیستی، و حتی گرایشات عرفانی نظیر بودیسم ، یوگ ابا گرایشات خاص ،اوشو، مدیتیشن و…. فرقه های معنوی نوظهوری هستند که رویکردی سلبی نسبت به دین دارند دین ستیزی و عقل ستیزی در تمامی این فرقه های نو پدید مشترک است . جوامع مدرن در نیمه ی دوم قرن بیستم در میان خود ،شاهد ظهور گروه ها و فرقه های دینی جدید بوده اند. این قبیل فرقه های دینی جدید ،گاه برآمده و وابسته به ادیان بزرگ و کلاسیک یا سنتی اند و گاه نیز یکسره مستقل بوده و جدید می نمایانند؛ گاه چون ادیان کلاسیک، سازمان یافته اند و گاه چنین نیستند. علل ظهور و پیدایی آنها ، حتی کثرت آنها ، آن هم به ویژه در جوامع مدرن، بسیاری از جامعه شناسان و دین پژوهان را به خود مشغول کرده است .
مخالفت با جنبش های دینی جدید در دهه ی 1960، بویژه در میان والدین، گسترش یافت. علت این مخالفت تلاش های گروه ها برای منحرف کردن جوانان و تقاضاهایی بود که گروه ها از [به اصطلاح]منحرفین داشتند .تلاش برای جذب و سرباز گیری، برخی مواقع به اخراج جوانان از دانشگاه و رها کردن مسیر اهداف، و پذیرفتن زندگی دینی تمام وقت در یک وضع گروهی ناآشنا منجر گردید. متحد الشکل شدن اعضا از روی صداقت و وفاداری و نظم و ادبی که گروه از آنها می خواست، زنگ خطر را به صدا در آورد. گروه، ممکن بود از آنها بخواهد که لباس هایی عجیب و غریب بپوشند، رژیم غذایی غیر معمول یا سختی را پیش بگیرند، و در مواقعی خاص، موسیقی [عبادی ] اجراء کرده یا مراقبه داشته باشند، یا نام جدیدی برای خود انتخاب کنند. برخی از گروه ها از اعضا می خواستند که در اجتماعاتی منزوی به سر ببرند و اعضای ممنوع شده یا آنها که عضویت شان خاتمه یافته با اعضای خانواده زندگی کنند و دیگرانی هم بیرون از فرقه.
فرقه‌ها «عقل‌ستیز» هستند و «شست‌‌شوی مغزی» یکی از مهم‌ترین راه‌کارهاست. چون رهبر یک فرقه می‌خواهد مدیریت کند و همه از او اطاعت کنند، عقل ‌گریزند . والدین و وابستگان دیگر ، فرقه ها را متهم کردند که برای جذب و نگهداری اعضای جدید، فریب و نیرنگ بکار بسته و از مهارتهای روانشناختی، عملیاتی که کنترل ذهن یا شستشوی مغزی نام گرفت ، استفاده می کنند. آنها بعداً فرقه ها را متهم کردند که از تکنیک های شستشوی مغز استفاده میکنند تا توان استقلال فکری و عملی اعضا از آنها سلب شود. اتهامات شستشوی مغزی بعد از خودکشی دستجمعی اعضای “معبد مردم”، مزرعه ای اشتراکی در “جونزتاون” در کشور گویان، در 1975 قوت گرفت .طبق فرمان رهبرشان “جیم جونز”، بیش از 900 نفر از پیروان فرقه که اکثراً آمریکایی بودند ،سم خورده و مردند.

 

تقسیم‌بندی کلی فرقه‌ها
1- عرفان‌های هندی 2- عرفان‌های آمریکایی 3- عرفان‌های چینی و خاور دور
4- عرفان مسیحی 5- عرفان یهود 6- عرفانهای اروپایی
این چند دسته مهم‌ترین دسته‌های این عرفان‌های نو پدید در دنیا هستند. البته عرفان‌های آفریقایی هم هستند اما خیلی مطرح نشدند، چون آفریقایی‌ها رسانه قوی و قدرت تبلیغاتی نداشتند.
نمادهای شیطان پرستیوجوه مشترک تمام فرقه‌ها
1- این جریانات تقریباً وجوه مشترک دارند. اکثر این‌ها «انسان‌محور» هستند، چون اُمانیستی اند. وقتی در این فرقه‌ها تحقیق ‌کنید، می‌بینید همه چیزهایی که می‌گویند مال انسان است، نه انسان برای رسیدن به خدا انسان بماهو انسان. آرامش، خلسه، تنهایی، مدیتیشن، تمرکز، خودآگاهی، و حتی خودخدایی و… مسائلی است که هرکدام از این عرفان‌ها ترویج می‌کنند. یعنی همه‌اش برای خود (نفس). درست است در عرفان اسلامی هم خود لحاظ شده اما خود برای عبور از خود است. حضرت امیر می‌فرماید: عارف کسی است که نفس را شناخت و آن را پاک کرد و آن را از هرچه که از خدا دورش می‌کند رها کرد.
2- مسأله دوم اینکه این فرقه‌ها عمدتاً ضد معاد و تناسخ‌گرا هستند. یعنی معتقدند که وقتی انسان در این دنیا می‌میرد جسم از بین می‌رود ولی روح باقی است و وارد یک جسم دیگر می‌شود؛ و مدام گردش می‌کند تا به ابدیت نهایی و به تکامل نهایی عالم می‌رسد. برخی هم معتقدند که در یک دوره زمانی روح و جسم با هم از بین می‌روند و تمام می‌شوند؛ یعنی به معاد قائل نیستند.
3- سومین ویژگی شریعت ‌ستیز بودن است. عمده فرقه‌ها با شریعت مبارزه می‌کنند، خصوصاً اسلام. فرقه‌ها عمدتاً شخص‌ محور و «رهبر محور» هستند. اسلام شخص ‌محور نیست؛ کتاب محور است. «قانون محور» است، «سند محور» است. «وحی محور» است. ولی در این عرفان‌ها شخص، محور است. مثلاً «اوشو» یک محور می‌شود، فکر اوشو هرچه است با دین و شریعت مبارزه می‌کند. «پائولو کوئلیو» یک شخص است. اینها خیلی مهم است.

 

4- این‌ها عموما سعی دارند انسان را از فضای اجتماعی و فضای فعالیت‌های اجتماعی دور کنند. این چهارمین ویژگی است. یعنی انزوا طلبی، یوگا، مدیتیشن، تمرکز، جلسات خاص خودی و آرام کردن خود. البته برای خام کردن مردم حقه و شگرد هم دارند. یعنی از حربه‌های مختلف استفاده می‌کنند. آنها می‌گویند مگر نماز آدم را آرام نمی‌کند؟ یوگا هم به آدم آرامش می‌دهد! ظاهراً هم ممکن است موقتاً چند وقتی آرام شوی و تسکین موقت به وجود بیاید، اما این دائمی نیست. این‌ها شریعت‌ ستیز و شریعت ‌گریز هستند؛ نه فقط شریعت اسلام، بلکه از شریعت یهود و مسیحیت هم فرار می‌کنند.
5- فرقه‌ها عقل‌ ستیز هستند و «شست‌ و‌ شوی مغزی» یکی از مهم‌ترین راه‌کارهاست. چون رهبر یک فرقه می‌خواهد مدیریت کند و همه از او اطاعت کنند، عقل‌گریزند. با عقل مبارزه می‌کنند و سعی می‌کنند فردی را در جامعه‌بار بیاورند که با عقل مبارزه کند.
6- کرامت محور هستند. یعنی تلاش می‌کنند یک سری کارهای خارق‌العاده را تبلیغ کنند. طی‌الارض و… همین چیزهایی که آقایان به اسم عرفان اسلامی تبلیغ می‌کنند و اشتباه هم هستند و ما مخالفیم؛ چون عرفان اسلامی هدفش این چیزها نیست. مثل طی‌الارض، طی‌الماء، زندگی‌های آسمانی، بشقاب پرنده‌ها و… در همان فرقه معبد که قبلا ذکر شد این 913 نفر برای این خودکشی کردند که بشقاب پرنده‌های آسمانی بیایند روحشان را ببرند. یعنی آن قدر شست و شوی مغزی شده بودند همه باور کردند و با زن و بچه همگی خودکشی کردند. یک جمعیتی خودشان را به طرز وحشت‌ناکی کشتند برای این که به بشقاب پرنده‌های فضایی ملحق شوند.

 

شیطان پرستی؛ مسیری برای انحطاط جسم و روح

 

شیطان بر سر پیمانی که با خویش بسته بود، هنوز هم باقی مانده؛ چند سالی بیش تر نگذشت که شیطان و شیطان پرست ها پا به این مرز و بوم شرقی گذاشتند و در حال آلوده کردن جوانان هستند. اگرچه در این راه بسیاری از جوانان بر عقاید مذهبی خود پایبند بوده و فریب این گروه را نخوردند اما بودند آنهایی که بی اطلاع از لباس هایی که بر تن می کنند، بی توجه به مدل موهایی که آرایش می کنند، بدون اینکه بدانند زیور آلاتی که استفاده می کنند هر کدام نمادی از شیطان پرستی با خود به همراه دارد، به نوعی انگ شیطان پرستی به خود چسباندند.
رواج نشست‌های مخفی پارتی با نواختن موسیقی راک و متال به صورت هفتگی و حضور جمعی از جوانان با ظاهری نامناسب و مزین به آلات و نمادهای شیطان‌پرستی که به رقص و حرکات نامتعارف دست می زنند، از جمله برنامه های ویژه شیطان پرستان در ایران است. این در حالی است که سایت های اجتماعی نیز به صورتی کاملاً هدفمند مخاطبان خود را انتخاب کرده و آن ها را به مجالس مخفیانه خود می کشند. از آنجایی که بسیاری از افراد بویژه جوانان در داخل کشور مفهوم موسیقی، پوشش و علائم شیطان پرستی را نمی دانند و ناآگاهانه از آن استفاده می کنند که این خود باعث ایجاد سوءظن نسبت به این افراد در بین دیگر افراد جامعه خواهد شد، .

 

اهداف پلید فرقه‏های انحرافی همان شیطان‏ پرستان
از جمله اهداف پلید گروه ها و فرقه های شیطان پرستی، القا و انتقال مفاهیم و مطالب انحرافی در قالب نمادهای تصویری، یارگیری و تشکیل گروه‏های مختلف در سراسر دنیا چرا که استفاده از نمادها خود نوعی جذب به گروه محسوب می‏شود، جذب افراد با تبلیغ و ترویج نمادها، ایجاد مدهای جدید مو، لباس، آرایش، ایجاد بودجه‏های اقتصادی برای فعالیت‏های شوم خود از طریق فروش نمادها به صورت جواهر یا لباس، استفاده و ترویج جادوگری از طریق نمادهای آن، فلسفه‏بافی و رمزگونه رفتار کردن، پشت پرده‏ی نمادها و به سُخره گرفتن ادیان دیگر به ویژه مسیحیت با نمادهای مختلف است.
ترویج نمادها در جامعه
در معرفی نمادهای این جریان انحرافی، نمادهایی مختص شیطان‏ پرستان است. همچنین نمادهایی که از آموزه‏های جادوگری و شبه جادوگری، مورد استفاده‏ی شیطان ‏پرستان قرار می‏گیرد. شیطان‏ پرستان برای گسترش دادن هرچه بیش‏تر عقاید دور از واقعیت خود دست به تبلیغ، ترویج و پخش آن می‏کنند تا از طریق آن بتوانند طرفداران متعددی در گوشه و کنار جامعه‏ها برای خود پیدا نمایند. در این زمینه ترویج را از راه‏های متفاوتی همچون، حکومت ها، فیلم ها، اینترنت، محصولات کودکان، پوشش، آرایش، زیورآلات و خالکوبی ها دنبال می‏کنند.

 

ستاره پنج پر، دو مثلث معکوس روی هم (ستاره داود)، صلیب معکوس (ضد مسیحیت) و نشانه آمون خدای مصریان را از جمله نمادهای پیروان شیطان پرستی است.
حکومت‏ها ـ در بعضی از جامعه‏ ها، نفوذ شیطان ‏پرستی به حدی است که رهبران سیاسی و حتی مذهبی مانند جرج بوش پدر، رونالد ریگان، بیل کلینتون، جرج دبلیو بوش، اوباما، سناتور جان کری، لورا بوش، سیلویو برلوسکنی و… به ناچار و یا به طور دلخواه این فرقه را به طور رسمی می‏پذیرند. هرچند پذیرش دولت‏ها چه به صورت رسمی و یا به صورت‏های دیگری نیز باشد؛ عاملی برای حمایت و گسترش شیطان ‏پرستان در گوشه و کنار جهان بیکران است.
فیلم‏ها ـ نمادهای شیطان‏ پرستان بطور دائم در فیلم‏های مختلفی دیده می‏شود که برخی از آنها عبارتند از: گنجینه ملی، سه ایکس، وَن هلسینگ، طالع نحس، جن‏گیر، ارباب آرزوها، ارباب حلقه‏ها، خانه، مرا به جهنم ببر، بازی کودک، فرشتگان و شیاطین، مهاجم مقبره، مقبره‏ی شیطان، پناهگاه شیطان، سرزمین دور افتاده، مکس پین و… در چنین فیلم‏هایی نمادها معرفی و مطرح می‏شوند و در بعضی فیلم‏ها راه‏حل مشکل یا امر مهم درک همان نماد است و قهرمان فیلم به طور دائمی با آن نماد درگیر است.
اینترنت ـ در وبلاگ‏ها و پایگاه‏های اینترنتی، اشخاصی برای تبلیغ و ترویج نمادها تلاش می‏کنند و به شکل‏های گوناگونی آنها را مطرح می‏نمایند. به عنوان مثال، پایگاه اینترنتی کلیسای شیطان، نمادها را به صورت‏های مختلف معرفی و تبلیغ می‏کند.
جادوی کودکان ـ در آموزه‏های شیطانی، دستور خاصی در مورد کودکان آمده است. در میان محصولات سرگرمی کودکان ما می‏توانیم لباس‏های با نقش شیطان‏، بازی‏های کامپیوتری، کارتون، انیمیشن و… شیطان را به عنوان یک موجود دوست ‏داشتنی تبدیل و نمادها و ترویج آن را مشاهده کنیم. شخصیت‏هایی همچون غول، هیولا، شیطان و جادوگر از محبوب‏ترین سرگرمی‏های کودکان می‏باشد. تأثیر این محصولات به طوری است که بعد از پخش فیلم‏های هری پاتر، شعار بسیاری از کودکان در کشورهای مختلف غربی آمادگی خود را برای شرکت در مدرسه جادوگری اعلام کردند و پس از آن کودکستان و مدرسه‏هایی با لباس‏ها و نمادهای جادوگری تأسیس شد و ابزار و لباس‏های هری پاتر به صورت گسترده در مغازه‏ها به فروش رسید.
لباس‏ها و پوشش‏ها ـ برخی از افراد که متأسفانه عده ‏ی زیادی را جوانان تشکیل می‏دهند با اطلاع و یا بدون اطلاع سراغ لباس‏ها و پوشش‏های عجیب و غریب می‏روند. هرچند در میان افراد استفاده‏گر این نوع پوشش‏ها اعتقادی به شیطان‏پرستی و افکار آنان نداشته باشند، ولی باز هم به نوعی تابلوی متحرکی برای تبلیغ و ترویج نمادها و عقیده‏های آنان هستند. می‏توان برخی از علائم شیطان ‏پرستان را بر روی لباس‏های ورزشی مانند اعداد … را مشاهده کنیم.
آرایش‏‏ها و خالکوبی‏ها ـ استفاده از آرایش‏های تند و زننده با حالت مو و صورت غیرمعمول همراه با خالکوبی‏ های مبتذل و نمادین مجموعه‎ای از ظواهر شیطان‏ پرستان و طرفداران آنان می‏باشد که توجه بسیاری را به خود رواج نشست‌های مخفی پارتی با نواختن موسیقی و ….
جواهر زینتی ـ نمادهای شیطانی از تصاویر و نقش‏های همیشگی جواهر و زینت‏های شیطان‏ پرستان می‏باشد. این جواهرات به صورت دائمی در کنسرت‏ها، فیلم‏ها، کلیپ‏ها و ظاهر افراد مورد استفاده قرار می‏گیرد. متأسفانه امروزه، این اشیاء در بازارهای کشور البته در برخی از مغازه‏های مخصوص که اقدام به فروش آن می‏کنند را به راحتی می‏توان یافت کرد.

 

شیطان ‏پرستی قدیمی

 

در ایران قدیم، گروه‏هایی بودند که به نظر برخی از افراد می‏توانند در رده شیطان ‏پرستی قرار گیرند که دو نمونه‏ مشهورتر آن ها، دروزی ها و گنوسی ها هستند.
دروزی‏ها: دروزی‏ها اقوام مهاجری هستند که از مناطق غربی کشور طیفاصله زمانی حداقل ده قرن پیش به دلیل آزارهای حکومتی وقت بر علیه شیعیان فراری شده و در مناطقی از فلسطین اشغالی، سوریه، لبنان و… سکنی گزیده‏اند. برخی از مورخان و کارشناسان ادیان بر این باورند که دروزی‏های درون‏گرا، نوعی از شیطان را اختیار کرده‏اند و ریشه‏هایی از ایشان نیز در عراق و ایران مستقر هستند و دارای معبد مقدس نیز می‎‏باشند!
گنوسی‏ها: گنوسی‏ها از جذب، معاشرت و رویارویی با سایر مردم پرهیز داشته و در چند دسته‏ کوچک به مراسم خاص شیطان‏پرستی همچون قربانی و حج شیطان و… می‏پردازند.
شیطان پرستی نوین:
نوع شیطان‏ پرستی جدید به ایران طی یک بازده زمانی ده ساله با چند وقفه کوتاه راه نفوذ خود را پیدا کرد. مهم‏ترین عامل ورود شیطان‏ پرستی به ایران، رواج یافتن میل جوانان به استفاده از موسیقی متالیکا و ساز گیتار برقی بوده است که هرچند به صورت زیرزمینی و غیرمجاز بوده و مفاهیم آن سرشار از مفاهیم شیطان‏ پرستی می‏باشد. اقدام تأمل برانگیز و بسیار غیرمسئولانه متولیان امر (دوره اصلاحات)، در صدد صدور مجوز برای گروه‏ها، آلبوم‏ها و کتاب‏های اشعار موسیقی متالیکا نیز نقش اساسی را در جلب توجه عمومی مخاطبین جوان به این نحله انحرافی فراهم آورد. این در حالی است که آورندگان شیطان ‏پرستی به ایران شامل افراد و گروه‏های زیر می‏باشند: ـ تحصیل‏کرده‏ها و سرخورده‏های اجتماعی در خارج از کشور که دچار خسارت و شکست‏های سنگین مادی یا معنوی شده بودند.

فعالیت فعلی این گروه‏ها و دیگر گروه‏های شیطان‏پرست :
?- تحرک در اینترنت ?- ترویج نمادها ?- ترویج متالیکا
?- پارتی‏های شبانه ?- همکاری با سلطنت‏طلب‏ها
اقدامات و رفتارهای شیطان‏پرستان
?- بی اعتقادی به خدا، دین، آخرت، پیامبران و…
?- اهانت به کتب مقدس و مخصوصاً کتاب انجیل که معمولاً آن را یا پاره می‏کنند و یا می‏سوزانند.
?- اهانت به علامت‏ها یا اشیاء و یا اماکن مقدس، مثلاً برعکس کردن صلیب حضرت مسیح(ع)، اهانت به قبله‏ و…
?- اغفال دختران با اقدام به آزار و اذیت و رابطه جنسی همراه با خشونت با آنها به خاطر عقاید ضد زنی و …..
?- کشتن و آزار حیواناتی مانند سگ، گاو، گوسفند و گربه به صورت دار زدن، سر بریدن، سوزاندن و…
?- برگزاری مراسم خودزنی و بعد از آن خوردن خون خود یا دیگری. از جمله اهداف پلید گروه ها و فرقه های شیطان پرستی، القا و انتقال مفاهیم و مطالب انحرافی در قالب نمادهای تصویری، یارگیری و تشکیل گروه‏های مختلف در سراسر دنیا چرا که استفاده از نمادها خود نوعی جذب به گروه محسوب می‏شود، و اعمال شیطان پرستی اعمال و مراسم مختلفی به عنوان شیطان پرستی انجام می‏گیرد که اینجا به ذکر نمونه‏های مهم‏تر آن می‏پردازیم:
– مناسک جنسی: مهم‏ترین اعمالی که بر اجرای آن مداومت جدی دارند، اعمال جنسی است. آنان پس از انجام این کار از شیطان کمک میخواهند. این عمل همراه با خشونت می‏باشد به طوری که می‏توان عملکرد آنها را ناشی از مشکلات روحی و روانی چنین افرادی دانست، یعنی افرادی که به علت طرد شدن از جامعه یا آزار دیدن در دوران کودکی، نوجوانی و حتی جوانی، نوعی بیماری روانی پیدا کرده و با چنین اعمالی سعی در جبران آن دارند. مناسک جنسی در میان شیطان ‏پرستان موجب به وجود آمدن بیماری ایدز که شایع‏ترین بیماری‏ها در میانشان می‏باشد می‏توان اشاره کرد و عمده‏ترین نشانه‏های آنان را هم می‏توان در تجاوز، قتل به ویژه در تجاوز به کودکان و نوجوانان همراه با قتل دنبال کرد.
– مراسم عضویت یک عضو جدید: این مراسم مجموعه‏ای است کارهای مختلف که توسط کشیش کلیسای شیطان‏ پرستان و یا همسر وی انجام می‏شود. این عمل، در جادوگری نیز وجود دارد. در این مراسم، پنج بوسه‏ی مقدس وجود دارد که بر بدن شخص عضو شونده زده که باعث خیر و برکت، تقدیس او در بین شیطان ‏پرستان، تشکر از وی به منظور عضو شدن و در نهایت قبول فرد، خواهد شد.
– مراسم نماز سیاه یا نماز جماعت سیاه: این مراسم، یکی از مهم‏ترین مراسم شیطان است که در کلیسای شیطانی انجام می‏شود و دقیقاً همانند مراسم عشاء ربّانی مسیحیت می‏باشد با این تفاوت که تمام کارها برعکس انجام می‏شود. کشتن کودکان، ریختن خون معصومان و باکره‏ها و خواندن دعاهایی با مضامین متفاومت از جمله اعمال آنها می‎‏باشد. در این مراسم که از پلیدترین مراسم آنان می‏باشد، نمادهای مختلف شیطانی همچون ستاره‏ی پنج پر وارونه، جمجمه، شراب، خون، شمع و پارچه‏های سیاه، آتش‏دان و… دیده می‏شود.
– مراسم حج شیطان ‏پرستان یزدیه: یزیدیان علاوه بر روزه‏های عمومی و خصوصی، نماز و زکات با تفاسیر خاص خود که مخالف ادیان الهی است، مراسم حجی دارند که در آن مرقد شیخ عدی را کعبه قرار داده و مراسم خون را با خوردن شراب، قرص‏های مخصوص، شادی کردن در روز 15ماه سپتامبر شرقی آغاز می‏کنند که تا پنج روز ادامه دارد. امروزه لالش یکی از پرستش‏گاه‏ها و محل انجام مراسم حج شیطان‏ پرستان یزدی، می‏باشد. از جمله اعمال مهم این حج، پرتاب دستمال به سنگ برجسته‏ای است؛ این مرحله از اصلی‏ترین مراحل حاجی شدن همراه با چشمان بسته با فاصله‏ای هفت متری دستمال سیاه بزرگی را به طرف سنگ پرتاب می‏کنند. اگر شخصی سه بار موفق شود این عمل را انجام دهد، حج آن شخص قبول است در غیر این صورت باید دو روز بعد بازگردد و مجدداً این کار را انجام دهد.
– موسیقی شیطان ‏پرستان: توصیه‏ای که شیطان ‏پرستان در مورد موسیقی می‏کنند: شنیدن آهنگ‏های تند، همواره با خشونت است که وحشت و نفرت را با خود دارد.
– مراسم قربانی کردن: در شیطان‏ پرستی جدید قربانی کردن مفهومی ندارد؛ اما برای آنان که هنوز پیرو شیطان‏ پرستی قدیمی و قرون وسطایی هستند، این کار در شبی تاریک انجام می‏شود. قربانی توسط آب مقدس غسل داده می‏شود و بر روی محراب خوابانده می‏شود. البته قربانی قبل از انجام مراسم بیهوش می‏شود و در کامل‏ترین مراسم قربانی کردن برای شیطان، پس از کشته شدن و نوشیدن خون وی، توسط آتش سوزانده می‏شود. در این مراسم خواندن وِردهای مخصوص و بی‏معنا و بعضی اوقات عِبری، انجام می‏گیرد.

 

شیطان پرستی معاصر

 

شیطان پرستی معاصر با بحران های بعد از جنگ جهانی دوم پیوند خورده است. جنگ جهانی دوم شرایطی ناامید کننده ایجاد کرده بود. فریاد مبارزه و اعتراض از هر کوی و برزن بلند بود. جوانان دریافتند که نظام سرمایه داری، جهان را به مرز نابودی و انهدام رسانده است. ظلم و خفقان شدید باعث شد گروهی از جوانان عصیان کنند و اعتراض خود را با ترویج هیپی گری نشان دهند، بلکه بتوانند با طرح تفکری نو در حوزه اخلاق و امنیت اصلاح گری کنند. سرانجام جوانان، به ویژه دانشجویان برخاستند و با استفاده از ظرفیت موسیقی، با شعار «سرانجام اصلاحی باید» جنبش متال را به وجود آوردند. شاید اولین گام در به انحراف کشاندن این حرکت اصلاحی، استفاده از این ابزار (موسیقی) بود. در دهه اول موسیقی متال، تقریبا تمامی اشعار و ترانه های آن دارای خمیرمایه اعتراض آمیز بر ضد جنگ، عشرت طلبی و سلطه سیاسی بود. در این ترانه ها مبارزه با مدرنیته و سلطه تجاری موج می زد و بخش قابل توجهی از محتوای ترانه ها هم مربوط به مسائل معنوی، بیداری ضمیر انسان ها و ندای درون بود3. اما گردانندگان و طراحان نظام سرمایه داری بیکار نبودند. مهار بحران برای آن ها بسیار حیاتی بود. سرانجام با کشاندن کنسرت های اعتراض به دامن شیطان پرستی، توانستند از همراهی توده مردم با این جنبش جلوگیری کنند و با ترویج نمادها و پوشش های شیطانی در پاره ای از کنسرت ها، عملا به شناساندن این مرام به مردم کمک کنند. یقینا خواست اولیه جوانان معترض، ترویج و گسترش شیطان پرستی نبود.

 

1- جان هیلنز، فرهنگ ادیان جهان، ص.428 2- بلک سبت، شب را ورق بزن، ص.17 3-همان، ص.21

آموزه‌های مسیحیت، بستر اصلی ظهور شیطان‌گرایی مدرن

آموزه‌های مسیحیت در قالب عهدین و بخصوص عهد عتیق زمینه و بستر اصلی ظهور شیطان‌گرایی مدرن است. در سفر پیدایش تورات، آموزه‌هایی بدین دیده می‌شود که ابلیس با خدا کشتی گرفت و درنهایت پیروز میدان مبارزه شد و پشت خدا را در این میدان به زمین زد. این آموزه بیان می‌کند که ابلیس قدرت برتر در جهان است و همان گونه که پیش از این اشاره شد، شیطان‌گرایی مدرن در الگو قرار دادن ابلیس به همین معنا توجه دارد.

در واقع یکی از وجوه الگو بودن ابلیس و شیطان برای شیطان‌گرایان دقیقاً همین امر است که انسان باید به دنبال قدرت برتر و توانمندی بالاتر باشد و برترین قدرت در جهان از آن کسی است که خدا را به زانو درآورد و آن کسی که چنین کاری را کرده است، کسی جز ابلیس نیست. بنابراین تصویرهایی که عهدین و بخصوص عهد عتیق و تورات از ابلیس ارائه کرده‌اند زمینه بسیار مناسبی برای ظهور جریانی در جهان غرب فراهم کرده است که خواهان قدرت بالاتر و برتر است. اساساً شیطان‌گرایی مدرن در اعتقاد به قدرت برین و توانمندی بالا خلاصه می‌شود. اینان معتقدند کسی در این جهان ماندگار است که دارای برترین و بالاترین توانمندی‌ها و قدرت‌ها باشد. قدرت‌ زمانی در قالب و نمود تسلیحات جلوه‌گر شده است، در دوره‌ای دیگر در قالب قدرت اقتصادی و در دوره‌های جدیدتر در ارتباطات و … اما معتقدند که امروزه، تمام عناصر قدرت با همدیگر دست به دست هم داده‌اند و مجموعاً و همراه با هم، عنصر اصلی قدرت را تشکیل می‌دهند؛ به تعبیر دیگر امروزه قدرت برتر در جهان از آن کسی است که دارای بالاترین تسلیحات، بیشترین ارتباطات، اقتصاد قوی‌تر و دانش برتر باشد.

 

مقابله با فرقه شیطان‏ پرستی

 

کسانی که قصد نقد این فرقه را داشته‏اند، بیشتر به تبلیغ این جریان دامن زده‏اند؛ نه نقد و آسیب‏شناسی صحیح، علت این است که بیش از آنکه به ایدئولوژی شیطان‏‏گرایان بپردازند، به توضیح نمادها پرداخته‏اند و از قضا این همان کاری است که شیطان‏پرستان می‏خواهند، کسانی که قصد مبارزه با شیطان‏پرستی از طریق نمادها را دارند، باید در باب نمادها سه نکته اساسی را مورد توجه قرار دهند، غفلت از این سه امر، ممکن است به شناخت و تحلیل ناصواب این فرقه منجر شود و یا باعث ترویج ناخواسته آیین شیطانی شوند:

 

اول اینکه جریان شیطانی، بسیاری از نمادهایی را که در دیگر آیین‌ها و مسلک‌ها ریشه دارد، امروزه به سود خویش و در خدمت خود به کار گرفته است، بسیاری از نمادهایی که امروزه به نام شیطان‌پرستی مشهور شده، متعلق به جریان شیطانی نیست و آنها این نمادها را تصاحب کرده‌اند، هدف از این تردستی، اثبات ریشه‌دار بودن آیین‌شیطان پرستی و تثبیت آن و اعتماد ‌بخشی به یاران شیطان است. پاره‌ای از این نمادها در تمدن‌های باستانی مصر و یونان ریشه دارد و بعضی دیگر متعلق به شرق است؛ هر چند جریان شیطانی محصول عرفان یهود و فراماسونری و نتیجه نامشروع این دو جریان است، جریان شیطانی، امروزه خود را آیینی برخوردار از سنت‌های منحصر به‌ فرد، نمادهای ویژه، مبانی مجزا و در یک کلمه، یک «جریان مستقل تاریخی» معرفی می‌کند.

 

دوم اینکه؛ نمادها لزوماً معنای واحد ندارند، علت این که فرهنگ‌های مختلف از همدیگر تأثیر پذیرفته‌ اند و اقوام و ملت‌ها، در تعامل با دیگر فرهنگ‌ها، دست به اقتباس زده و به سود خود، تغییراتی در محصولات دیگران ـ البته به نسبت آرمان‌ها و ارزش‌های بومی خود ـ داده‌اند و به مرور این فرآورده جدید، نماد ارزش‌ها و باورهای ایشان شده؛ بنابراین نمادها نه ریشه واحد دارند و نه معنای واحد.

 

سوم اینکه؛ چون نماد ابزاری قوی و نافذ است و چون برخورداری از نمادهای گویا و متنوع، قدرتی بی‌بدیل محسوب می‌شود، نسبت دادن نمادهای دیگر آیین‌ها به شیطان‌پرستی، تلاش غیر مستقیم برای تبلیغ این مرام انحرافی و کمک ناخواسته به آن است؛ نمادهایی که امروزه در خدمت این جریان ضد دینی و ضد توحیدی ایفای نقش می‌کند؛ باید برای انتساب این جریان به عقبه سیاسی خود و فهم ریشه‌ها و مبانی استکباری آن مورد توجه قرار گیرد؛ نه استقلال دادن به این جریان و در نتیجه تبلیغ و تثبیت آن. از سوی دیگر آنچه تاکنون مورد غفلت قرار گرفته، نگرش‏های مؤسس این جریان در باب جهان‌بینی و هستی شناسی است، «آنتوان لاوی» که شخصیت مطرح جریان شیطانی است و سهم زیادی در پی‏ریزی این بنای ضد دینی داشته است، افکارش را در کتاب مقدس شیطان‏ پرستان مطرح کرده و تلاش دارد از حیث نرم افزاری این جریان را تقویت کرده و به مرز قبول نزدیک کند.

 

جریانات شیطان پرستی و فرقه های نوظهور

شیطان‌پرستی در جامعه هشدار و خبر داده بود که اکنون بیش از 70 فرقه شیطان ‌پرستی در کشور فعال هستند. شیطان پرستی اکنون در حال انتقال نمادها به جامعه است و بزودی به انتقال ایدئولوژی نیز خواهد پرداخت. شیطان پرستی دارای یک جهان بینی بوده و شیطان پرستان برای اثبات حقانیت خود شواهد زیادی دارند و در مواردی می توانند افراد 6 تا 60سال را با خود همراه کنند. شیطان پرستان اکنون در دانشگاه ها و بین دانشجویان رخنه کرده و به اجرای برنامه ها از جمله کنسرت در دانشگاه می پردازند. شیطان پرستان، شیطان را به عنوان قدرت غالب در جهان می دانند و اگر کسی می خواهد در جهان خوب زندگی کند باید با شیطان باشد به طوریکه معتقدند راه خدا از طریق ارتباط با شیطان می گذرد! اما نکته جالب توجه در این میان اینست که آنها از طریق تهیه فیلم و موسیقی، شیطان پرستی را ترویج می دهند و اکنون این موسیقی در میان تعدادی از جوانان دست به دست می شود. یکی از شرایط عضویت و پذیرش از سوی گروه های نوظهور شیطان پرستی، مصرف مواد تخدیری بسیار قوی از جمله کوکائین، حشیش و قرص های اکس است. دلیل استفاده این گروه ها از این مواد ورود به حالت خلسه برای انجام مراسم های ویژه آنان است.

بد رفتاری با یتیم و ناتوانان ریشه بد رفتاری با یتیمان را می بایست در همین تکبر و عدم ترس از قیامت جست. در حقیقت هرگونه رفتار ضداخلاقی ریشه در بینش و نگرشی نادرست دارد که می بایست تصحیح گردد و خداوند گاه برای تصحیح از روش های همانند سازی بهره می گیرد. از این رو در آیه 8 و 9 نساء تبیین میکند که هرگونه بدرفتاری نسبت به یتیمان دیگران می تواند عاملی برای بدرفتاری نسبت به یتیمان خود شخص باشد.

 

اندیشه های شیطان پرستی نُه اصل عقیدتی کلیسای شیطان
1. شیطان سمبل لذت جویی و آزادی و افراط است نه ریاضت کشی.
2. شیطان نماد وجود و زندگی شاداب و مادی است نه خوابی ناچیز و معنوی ( امور معنوی و غیر مادی، توهّم و تظاهر است).
3. شیطان می گوید کم عقلی و بی عفتی بهتر از ریاکاری و خود فریبی است.
4. شیطان می گوید مهربانی با کسانی که شایسته آن هستند بهتر است از عشق ورزیدن از روی ظاهر و برای جلب توجه.
5. شیطان سمبل انتقام جویی است نه گرداندن آن طرف صورت!
6. شیطان سمبل مسئولیت پذیری برای مسئول است به جای دل مشغولی برای خون

آشامان خالی ( اشاره به ترس مؤمنان از معاد و جهنم و انجام اعمال خوب).
7. شیطان انسان را با دیگر حیوانات کاملاً همانند می داند، گاه بهتر و اغلب بدتر از آن حیواناتی که بر چهار دست و پا راه می روند. بارها و بارها شدیدتر از آنهایی که در این راه به طور اجباری آلوده شده اند، به خاطر خدای معنوی اش و ظهور عقلانی، به صورت حیوانی شرور تبدیل شده است.
8. شیطان تمام آنچه را گناه نامیده شده مایه ی خرسندی و مسرت روانی، فکری و عاطفی می داند.
9. شیطان بهترین دوستی است که کلیسا تاکنون داشته، چرا که در تمام این سال ها کلیسا را مشغول داشته .
درباره نه اصل و بیانیه شیطان، نکاتی چند به ذهن می رسد که به برخی از آن ها اشاره می شود:
الف) آزادی و لذت بردن دو گونه است: آزادی مثبت و منفی. آزادی از بند نفس و خواهش های غیر مشروع و معقول آن مثبت و مطلوب است. لذت حاصل از آن هم واقعی و پایدار است. اما آزادی از همه قیود و شکستن حدود اخلاقی و الهی منفی است. پیروی از امیال شیطانی زبان، شکم و شهوت جنسی، عین اسارت است.

 

گزارش/ عبدلزهرا برهانی